1. نیکدلی: نیکدل و پاکدل کسی است که ناخالصی را از دل دور میکند تا دل را آمادهی بذر نیکی و نهال نیکوکاری کند. تا روزی که دلها را از کینه، قهر، بدی و ناراستی، زشتی و نادرستی پاک نکنیم، بهترین بذرها و نهالها هم در آن رشد نخواهند کرد. نیکنام کسی است که با احیاکردن دل و ریشهکن کردن هر عامل مخرب، منفی، آسیبرسان و مزاحم، خود را آمادهی نیکپذیری میکند و نیکپذیری را جایگزین نیکگریزی میسازد. درخت تنومند و ارزشمند نیکنامی را در ضمیر و زمین نیکدلی بکاریم تا از میوههای آن در آینده بهرهمند شویم.
خواهی که شود دل تو چون آیینه
ده چیز برون کن از درون سینه
کبر و حسد و ظلم و حرام و غیبت
بخل و حسد حرص و ریا و کینه
«بابا افضل»
آن کس که بدم گفت بدی سیرت اوست
و ان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
معیوب همه عیب کسان میگوید
از کوزه همان برون تراود که در اوست
«ابوسعید ابوالخیر»
نیکدل کسی است که ضمیر دل را از غرور و تکبر که انسان را از دریافت خوبیها و نیکیها باز میدارد پاک میکند، حس حسادت و بدخواهی که او را دلخسته میکند و نمیگذارد تا خیرخواه و خیررسان باشد، در خود نابود میکند، ظلم و ستم کردن را کنار میگذارد، حلال را جایگزین حرام میسازد و بهجای غیبت و هدردادن وقت برای تضعیف و تخریب دیگران به تقویت قابلیتهای خود میپردازد. نیکدل کسی است که تنگنظری و بخیلبودن را مانع بخشش و بخشندگی میداند و از حریصبودن و طمعکردن بیزار است و از ریاکاری و فریب دیگران نفرت دارد و سینهای بیکینه دارد.
2. نیکخواهی: نیکخواه کسی است که خواهان و خواستار نیکی و نیکنامی است و آن را یک نیاز واقعی میداند. نیکخواهی محرک و انگیزهی نیکنامی است که لازم است همواره در وجود انسان تقویت شود. هر اندازه حس نیکخواهی قویتر شود، تلاش برای نیکنام شدن بیشتر خواهد شد. نیکخواه کسی است که نیکویی و نیکی را برای خود و دیگران، لذتبخش و ارزش و ارزشآفرین میداند. بکوشیم با تقویت نیکخواهی، خواستگار نیکی، پاسدار نیکنامی و طرفدار نیکنامان باشیم و از بدخواهیها گریزان باشیم. نیکخواه کسی است که برای کسب نیکویی تلاش میکند و از موانع و تهدیدها نمیهراسد و بر این باور است که:
چو در دنیا نخواهد ماند چیزی
ز بدکردار و نیکوکار جز نام
به کسب نیکنامی کوش و نیکی
که نیکی را نکو باشد سرانجام
«ابن یمین»
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
«فردوسی»
3. نیکخویی: نیکخو کسی است که حسنخلق و نیکاخلاقی را نوعی جاذبهی ارتباطی میداند و نیکان را جذب کرده و بدها را پشیمان میکند. نیکخویی یک دارایی است که دافعهها را به جاذبه تبدیل میکند و فاصلهها را از بین میبرد. نیکخو با انرژی مثبتی که در خود دارد دلربا و آدمرباست، آدمهایی که آدمیت را دوست دارند و انسانیت را گرامی میدارند. نیکخویی را در لبخند شادی، نگاه مهربان، سلام گرم، کلام دلنشین بجوییم و بپرورانیم تا شاهد بازتاب روابطی سازنده و ارزنده با انسانها باشیم. نیکخو را همه دوست دارند، چون دلگشا و شادیآفرین است.
اگر بنیاد بر نیکخویی است
مکافات نکویی هم نکویی است
«امیر خسرو»
4. نیکاندیشی: نیکاندیش کسی است که از نعمت عقل و خرد و هوشی که خداوند به او ارزانی داشته، به بهترین شکل استفاده کند و درستی و نادرستی و راستی و ناراستی را با دقت ارزیابی کند، تشخیص دهد و بهترینها را انتخاب کند و بهکار گیرد. نیکاندیش میکوشد با دوراندیشی و درستاندیشی با پدیدهها و انسانها برخورد کند و از کژیها دوری کند.
بکوشیم تا با نیکاندیشی وقت و عمر خود را صرف یافتن و ساختن خوبیها و ارزشها کرده و از بدیها و بداندیشیها بپرهیزیم و پندار و افکار نیک را پیشنیاز نیکنام شدن و نیکنام ماندن بدانیم و در مدیریت عمر خود موفقتر از دیگران باشیم.
خویشتن را خیرخواهی، خیرخواه خلق باشد
زان که هرگز بد نباشد، نفس نیکاندیش را
5. نیکجویی: میگویند جوینده، یابنده است. نیکجو کسی است که جویا و جستارگر نیکیهاست و گرایش او به نیکنامی باعث میشود تا در برخورد با پدیدهها از ذهن فرصتپرور بهجای ذهن مسئلهمحور استفاده کند و بهجای دیدن منفیها و تهدیدها، به مثبتها و فرصتها بنگرد. نیکجو کسی است که دشواری، مشکل، مسئله و بحران را جزئی از زندگی میداند و در دل آنها در جستوجوی نکات، نقاط و عوامل مثبت، مفید، درست و سازنده است، زیرا یاد گرفته که یابندهی نیکیها باشد تا بتواند سازندهی نیکیها شود. نیکجو کسی است که از بدگویی و زشتجویی، بیزار است و خود را متمرکز بر یافتن زیبایی و نیکی میکند.
نیکجو کسی است که در بایدها و نبایدهای زندگی و نیز در رفتار آدمهای مؤدب و بیادب و در پدیدههای مثبت و منفی آنچه را که پسندید، در مییابد که درست و نیک است و آن را جستجو میکند و ناپسندها و نادرستها را نادیده گرفته یا کمرنگ میسازد.
مکن جز به نیکی گرایندگی
که در نیکنامی است پایندگی
منه بر دل نیکنامان غبار
که بدنامی آرد سرانجام کار
«نظامی»
6. نیکبینی: نیکبینی یعنی دیدن خوبیها، زیباییها و آنچه باعث شادی و امید و سازندگی و بالندگی میشود. نیکبین، وقت خود را با موضوعات و انسانهایی که بدبینی، نومیدی و نگرانی را انتقال میدهند، صرف نمیکند. نیکبین، میکوشد واقعبینانه اما امیدوارانه در دل بدیها نیز خوبی بیافریند و با نیکبینی جذبکنندهی عواملی باشد که ارزشافزا هستند. نیکبینی را میتوان با تمرین تقویت کرد. نیکبین کسی است که معتقد است با نیکبینی میتوان نیکیها را جذب کرد.
چو نیکی کنی، نیکی آید برت
بدی را بدی باشد اندر خورت
«فردوسی»
هر اندازه نیکبینی را در خود تقویت کنیم، بستر بهتری برای نیکنامی فراهم خواهیم کرد.
از دل خویش اگر رنگ غرض دور کنی
هر چه زشت است در این آینه زیبا بینی
«کلیم»
7. نیکرفتاری: نیکرفتاری حاصل مجموعهای از عناصر نیکنامی است که به آنها اشاره شد. نیکرفتار کسی است که در برخورد با انسانها، خوشخو، خوشرو و خوشبرخورد بوده و راهگشا، مشکلگشا و مفید و مؤثر باشد. نیکرفتاری پاسخگویی درست و انسانمدار به نیازهای خود و دیگران است. لازمهی نیکرفتاری، راستی و درستی و رعایت «حد، حق، حرمت و حریم» هاست. کسی نیکوکار و درستکار است که رضایت دیگران برایش اهمیت دارد و آنچه انجام میدهد برای ایجاد و تقویت رضایت خدا، خود و ذینفعان است. نیکرفتار کسی است که نیکرفتاری را در ابیات زیر مییابد و آنها را تنها شعار نمیداند، بلکه لازمهی رفتار میبیند:
پشیمان نگردد کس از کار نیک
نکوتر ز نیکی چه چیز است نیک
«اسدی»
امروز که بازارت پرجوش خریدار است
دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی
«حافظ»
بسی نام نیکوی پنجاه سال
که یک کار زشتش کند پایمال
«سعدی»
کسی، کو خریدار نیکی بود
نگوید بدی تا بدی نشنود
«فردوسی»
اگر بد کنی، چشم نیکی ندار
که گر خار کاری، سمن نَدرَوی
«ابنیمین»
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کز او ماند سرای زرنگار
«سعدی»
رقابت آینده، رقابت نیکنامی و نیکنامان است و جدال واقعی، جدال برندها و شناسهها و نامهاست و موفقیت نصیب کسانی میشود که بتوانند با افزایش «جذابی»های رقابتی، یعنی آنچه در کوتاهمدت باعث دلربایی و چشمربایی و گرایش مردم میشود و تقویت «مزیت»های رقابتی، یعنی آنچه میتواند مطلوبیت بیشتری فراهم آورد؛ به «محبوبیت» که نتیجهی پیوند و استمرار «جذابیتها و مزیتها» است دست یابند.
برندهی واقعی در زندگی و کسبوکار کسی است که با «مدیریت برند فراگیر»، یعنی همافزایی و برندهای «شخصی، محصول و نهادها» و مدیریت نیکنامی جامع در دل و فکر مردم نفوذ کند و بماند. مدیریت برند فراگیر رویکرد نوینی در کسبوکار و زندگی است که پیامدهای چشمگیری خواهد داشت.
برگرفته از مجلهی گّزیده مدیریت (شماره 140)