نسخه جدید سایت

شما در حال مشاهده سایت آرشیوی هستید

لطفا از نسخه جدید سایت با امکانات جدید دیدن فرمایید. اینجا کلیک کنید

جلاپردازان پرشیا

جلاپردازان پرشیا

پوششهای جدید را از ما بخواهید

نشانی وبگاه: http://www.jalapardazan.com

فلزات برای رنگ کاری ابتدا باید تمیز شوند تا موادی مثل روغن و خاک و مواد سست روی قطعه پاک شود.ممکن است نیاز به پاک کردن اکسید های طبیعی که جامد هستند نباشد، مثل فلس های آبی روی فولاد گرما داده شده. بهر حال برای بسیاری از فلزات فعال ممکن است بهتر باشد اکسید طبیعی پاک شود و با اکسید مصنوعی ایجاد شده با آندایزجایگزین شوند. برای مثال آماده سازی آلومینیوم ، قسمت (آماده سازی آلومینیوم) و (آندایزینگ) را در همین کتاب راهنما ببینید. آماده سازی کادمیوم، کروم، کبالت، سرب، مس، منیزیم، مولیبدن، نیکل، نقره، استیل ضد زنگ، روی و آلیاژ های روی- نیکل و قلع- روی در این بخش گفته میشود. هر فلز به عملیات آماده سازی خاص خود نیاز دارد، اما چند مرحله کلی برای همه فلزات یکسان است.

 

گریس زدایی

"چربیگیری"، یعنی حذف روغن ها، گریس ها، واکس ها و ترکیبات مهار کننده خوردگی، که در گذشته آنها در چربیگیری با فاز بخار که دارای حلال های کلرداربودند تمیز میشدند، در حال حاضر تصویب شده که باید با یک روش سازگار با محیط زیست، چربی ها حذف شوند. این روش شامل محبوس کردن بخار چربیگیر، شستشوی حلال، شستشوی قطعات با عامل تمیز کننده در آب و چربیگیر امولسیونی است. تعدادی محفظه ی حلقه ای بسته برای بخار چربیگیر وجود دارد که می توانند با اطمینان با حلال های کلردار مورد استفاده قرار گیرند. این روش کمترین اختلال در تولید، را، نسبت به گذشته که از بخار مواد پاک کننده استفاده میکردند را براورد میسازند وارائه می دهند. شستشوی حلال با یک حلال هیدروکربنی، معمولا مخلوطی از چندین حلال و با بخار کم فشار ترکیب شده(زیر 45 میلی متر جیوه در 20 درجه سانتی گراد برای صنعت هوا فضا)، و جایگزین برخی از چربیگیرها میشود. اگر به درستی انجام شود مناسب نیاز های محیط زیست خواهد بود. معیار انتخاب یک چربیگیر مناسب ،بعد از شستشوی قطعات ،آب به راحتی روی سطح لیز بخورد و جزیره ای نشود، در این صورت نیازی به تمیز کردن بیشتر ندارند. در روش های تمیز کردن با حلال، در صورت اعمال پروسه پوشش تبدیلی، نیاز به چربیگیری قلیایی گرم برای ارائه سطحی که آب روی آن جزیره ای نشود خواهد داشت. اگر پروسه بیشتری بعد از چربیگیری با حلال قرار نیست انجام شود، بعد از تمیزکاری امولسیونی و شستشوی تمیز نیاز به مرحله خشک کردن قبل از مرحله رنگ زدن نیاز است.

 

banner agahi2

 

HAND SOLVENT WIPING


همانطور که قبل از نقاشی معمولا سطح قطعات تمیز میشود. بعد از مونتاژ و ذخیره سازی، بیشتر قطعات، نیازمند یک شستشو دستی با حلال قبل از رنگ هستند. این روند مخصوصا قبل از رنگ کاری درست است، با طراحی جدید مناسب محیط زیست درصد زیادی جامد که با آب رقیق شده است. زیرا آنها حتی کمی مواد آلی ندارد و این پوشش حتی کوچکترین ماده آلی را نمیتواند روی سطح فلز بپذیرد. با تشدید شدن مشکل، قانون هوای پاک در سال 1990 برای صنایع مختلف مصوب شد. و اجازه تمیز کاری با حلال کمتری داده شد وفشار بخار آنها کاهش یافت و پاک کردن آنها سخت تر شد. حلال ها و پارچه های تمیز کننده باید تمیز باشند. تا میزان 100ppm آلودگی حل شده در حلال باید تمیز شود. دستمال های پاک کننده باید تمیز نگه داری شوند. قبل از خشک شدن حلال باید با یک پاک کننده خشک و تمیز پاک شود.به این ترتیب خاک ها پاک میشوند و به اطراف پخش نمیشوند. از آنجا که این حلال در جو پخش میشود باید این حلال های پاک کننده را در ظروف در بسته قرار داد تا برای بازیافت یا دفع زباله های خطرناک ارسال کنند. بسته های پلاستیکی مهر وموم شده مناسب این کار خواهند بود. قطعه کار قدیمی که دارای پوشش قبلی رنگ یا پوشش رزینی است، عموما رسیدگی متفاومت در کل نیازمندند. اگر این پوشش قدیمی کنده شد دوباره پوشش دهی میشود، باید بطور کامل پاک شود، زمانی که تمیز شدن کامل شد، خوردگی را پاک میکنند و شروع به پوشش دهی جدید میکنند. اگر نیاز به پاک کردن رنگ قدیمی نبود، سطح را میتوان با روش مکانیکی از هر نوع موادی پاک کرد. فرچه سیمی هم بصورت دستی هم بوسیله موتور یا سند بلاست ملایم تمامی روشهایی هستند که این کار را بخوبی انجام میدهند. هر نوع بستر فلزی فرچه سیمی مختص خود رادارد.
اگرچه استیل ضد زنگ میتواند روی تمام بسترها کار انجام دهد. ولی اگر فرچه را روی آهن یا مس استفاده شد نباید از آن روی آلومینیوم یا منیزیم استفاده کرد مگر اینکه کاملا با اسید از تمام فلزات خارجی تمیز شده کرد، سیم آهنی و مس یا برنجی فقط باید رو بستر از جنس خود برس شود.
در نهایت، سمباده دستی، استفاده از کاغذ سمباده یا سمباده برقی یا بلاست ریز (dust blasting ) باید استفاده شود تا به خوبی سطح زبر شود و لایه های اکسید سطحی پاک شود. این باعث بهتر شدن چسبندگی بین لایه های رنگ قدیمی و جدید میشود.
بعد از هر عملیات مکانیکی اشاره شده در بالا قطعه کار باید شسته یا پاک شود تا تمام مواد روی سطح تمیز شود. و سر انجام باید قبل از رنگ کردن سطح بطور کامل تمیز شود.

 

Wash primer


این مرحله آماده سازی رنگ کاری نام های زیادی دارد. علاوه بر نام رنگ اولیه(آستری)(wash primer)، به اسم اماده سازی پوشش، پوشش رزین- اسید، اسید- اچ آغازی نامیده میشود، ونوع مواد بکاررفته تعداد ویژگی نظامی و تجاری، را توصیف میکند. این پوشش یک مخلوط دوبخشی است. بخش اول یک کامپوزیت از (پلی وینیل) بوتیل رزین حل شده در اتیل و بوتیل الکل با مقدارکمی از کرومات روی و منیزیم سیلیکات است. بخش دوم که 20% حجم را تشکیل می دهد، ترکیبی از اسید فسفریک (85%) ، اتیل الکل و آب است. این دوبخش قبل از اعمال باهم ترکیب میشوند. هدف از استفاده اسید فسفریک واکنش با سطح فلز، و تشکیل فسفات فلزی روی سطح است. همانطور که آب و الکل تبخیر میشوند یک لایه رزین نازک یک پوشش پایدار روی فسفات تشکیل میشود و باعث افزایش چسبندگی پوشش بعدی میشود. این سیستم فقط زمانی ممکن است که بستر فلزی با فسفریک اسید واکنش دهد و فسفات تشکیل شود. اگر بنیان اسید بوسیله واکنش خنثی نشود، ممکن است پوشش بعد از خشک شدن رضایت بخش باشد اما بعد از مدتی وقتی بخار آب به پوشش نفوذ کند اسید شکل میگیرد و موجب شکست پوشش در سیستم میشود. این پوشش، با این وجود، برای پیش برد چسبندگی برای سطح بعضی فلزات مفید خواهد بود و در صورت لزوم توصیه میشود. برخی آغازگرهای کم محلول در بازار وجود دارد؛ این موارد را باید مورد بررسی قرار داد اگر مواد معمولی در آن مورد استفاده قرار میگیرد نمیتواند نیاز های آب هوایی منطقه ای را بر آورده کند.

کادمیوم


سطح کادمیوم باید قبل از آبکاری با یک پوشش تبدیلی پایدار شود. یک پوشش فسفاته یک روش رایج برای این کار است. اما پوشش کرومات هرچند معمولا برای محافظت در برابر خوردگی استفاده میشوند، میتوانند رنگ کاری شوند. از آنجا که کروم (6ظرفیتی) برای سلامتی مضر است، استفاده از آن متوقف شده است. پوشش فسفاته معمولا با یک حمام اختصاصی اعمال میشوند، که همه باید برای پایه رنگ مناسب باشند.
به مدت 2-4 دقیقه در محلول زیر غوطه ور شود تا سطح کادمیوم را به اندازه کافی برای رنگ کاری پایدار کند:
فسفریک اسید (85% ortho), 10 oz/gal
زینک فسفات 3 oz/gal
دمای اتاق

 

برای خواندن ادامه مطلب به سایت نویسنده مطلب مراجعه کنید.

 

banner agahi2

 

آماده سازی سطح پیش از آبکاری (قسمت اول مقدمه ای بر پاکسازی سطح)

Surface Preparation of Metals Prior to Plating (part 1: introduction to surface cleaning)

 

 

I. DEFINITION OF CLEAN SURFACE

In the preparation of almost all metals for decorative plating, one of the most, if not the most important consideration, is the preplating sequence: cleaning process. This is so, because the appearance, adhesion and acceptance of the finished article depend primarily on a sound foundation for the final finish, which is achieved only with an active and clean substrate.

1- تعریف پاکسازی سطح (تمیزکاری سطح)

در فرایند آبکاری یکی از مهمترین مراحل آماده سازی سطح، تمیز کردن سطح است. این به این دلیل است که ظاهر، چسبندگی و قابل آبکاری بودن سطح در درجه اول بستگی به یک بسترفعال و تمیز دارد.

 

 

banner agahi2

 

Clearly, only a properly designed preplating sequence will result in quality parts. It is not question of whether or not cleaning is required, but what type of cleaning should be used. Clean can mean many different conditions to many people.

 
مشخصا، تنها یک توالی آماده سازی از پیش طراحی شده می تواند به قطعات با کیفیت منجر شود. سوال این نیست که آیا تمیز کردن مورد نیاز است یا خیر، بلکه مسئله این است که چه نوع فرایند پاکسازی باید مورد استفاده قرار گیرد. پاکسازی سطح ممکن است تحت شرایط متفاوتی توسط افراد انجام بگیرد 
Cleaning is loosely defined as the process of removing unwanted contaminants or dirt from a surface. A practical definition of word clean is “containing no contaminants that would interfere with satisfactory deposition of one adhering finish”. It is differentiated from other finishing processes in that the cleaning process does not alter the surface physically or chemically.  تمیز کردن سطح اساسا بعنوان حذف آلودگیهای ناخواسته یا کثیفی از روی سطح است. منظور از تمیز کردن این است که هیچ گونه آلودگی که مانع چسبندگی پوشش آبکاری شده بر روی سطح باشد وجود نداشته باشد. در واقع برخلاف سایر فرایندهای آبکاری، پاکسازی سطح زبق این تعریف باعث تغییرات فیزیکی یا شیمیایی در سطح بستر نمی شود. 
A properly cleaned surface is just the same as it was prior to cleaning, except for the missing soil For example, to the spray painter, “clean” can be simple freedom from oil or grease. A plater will need to go further, in that his work must also be free of rust, scale, oxide and smut.  سطحی که تمیز می شود کاملا مشابه با پیش از تمیز شدن خود است با این تفاوت که گردوغبار و آلودگیهایی که روی آن بوده اند حذف شده است. بعنوان مثال برای رنگ آمیزی با اسپری، تمیز شدن را می توان حذف روغن و چربی تعریف کرد. اما این مفهوم برای یک آبکار کمی فراتر از زدودن روغن و چربی است بلکه او نیاز دارد تا کلیه زنگ زدگیها اکسیدها و دوده ها را نیز از سطح قطعه پاکسازی نماید. 
A nickel-chromium decorative plater would be especially more critical, since minor rust and scale would appear on finished parts as white frosty spots, pits, roughness or even black spots  حساسیت یک آبکار نیکل-کروم تزئینی حتی از این هم باید بیشتر باشد چراکه کوچکترین زنگ زدگی و لکه می تواند در قسمتهای آبکاری شده ایجاد لکه های سفید، حفره، زبری و یا حتی لکه های سیاه می شود. 
A cyanide zinc plater may not be as critical, since less than thoroughly clean parts would come acceptable, mostly because cyanides, inherently, are good cleaners because of their high alkalinity and ability to complex many metal ions.  اما این میزان حساسیت برای یک آبکار که در زمینه روی سیانیدی فعال است چندان الزامی ندارد، زیرا سیانیدها به خودی خود به دلیل قلیائیت بالایی که دارند پاک کننده های قوی محسوب می شوند و می توانند با بسیاری از فلزات کمپلکس تشکیل شوند. 
Can conditions of clean and active surface be achieved ion a reasonable, uncomplicated and cost effective manner? For the plater, we can contentedly state that such a condition can be attained.  آیا امکان دست یابی به شرایط پاکسازی و فعالسازی سطح که ساده، ممعقول و مقرون به صرفه باشد وجود دارد؟ ما با اطمینان خاطر میگوئیم که برای یک آبکار، این شرایط قابل حصول است
Today, platers are taking parts, as they receive them, and are placing these parts through a cleaning process cycles in hand lines, hoist lines, automatic lines and strip lines with even more successful than ever before. If we want to be successful in cleaning today, we must handle cleaning processes with the same care and control as we do with plating processes.  امروزه، آبکارها به محض اینکه قطعه ای را دریافت می کنند، آن را بصورت دستی، خطوط اتوماتیک و یا خطوط نواری در چرخه پاکسازی قرار میدهند. اگر امروزه ما بخواهیم در پاکسازی موفق باشیم باید فرایند پاکسازی را با همان دقتی که سایر فرایندهای آبکاری را با دقت کنترل میکنیم آن را نیز مدیریت کنیم. 

 

 

برای خواندن ادامه مطلب به سایت نویسنده مقاله مراجعه کنید.

 

 

 

 

آماده سازی سطح پیش از آبکاری (قسمت دوم مقدمه ای بر پاکسازی برقی)

Surface Preparation of Metals Prior to Plating

(part 2: introduction to ELECTROLYTIC CLEANING)

 

 

 

پاکسازی برقی

i. عمومیت روش: در آماده سازی یک فلز جهت آبکاری به ندرت پیش می آید که از پاکسازی الکتریکی استفاده نشود. تنها موارد استثنایی که از این روش در مرحله آماده سازی استفاده نمیکنند عبارتند از : آبکاریهای کروم سخت، آبکاریهای الکترولس، آبکاری بر روی آلومینیوم، پوششهای فسفاته، آنودایزینگ و کرومات. الکترو پاک کننده ها معمولا به عنوان پاک کننده های نهایی مورد استفاده قرار می گیرند. آنها اساسا از نوع قلیایی قوی هستند، اما همیشه با جریان DC - مستقیم کاتدی، یا آنودی (معکوس) و یا معکوس متناوب (جریان متناوب آنودی و کاتدی)، PRC کار می کنند. هرچند که معمولا برای چربیگیری الکتریکی همان مراحل پیش آماده سازی انجام می شود، اما در بعضی موارد، بدون نیاز به هیچ مرحله پاک کنندگی اولیه همان تمیز کردن الکتریکی به تنهایی کافی است. در این روش پاکسازی، هدف نهایی از پاکسازی، زدودن کامل آلودگیها از روی سطح و فعال کردن سطح فلز است. فعالسازی سطح معمولا با استفاده از جریان معکوس در پاک کنندگی الکتریکی حاصل می شود. سایش توسط گاز ناشی از اکسیژن تولید شده است که به حذف آلودگی کمک می کند، در حالی که جریان معکوس به حذف آلودگی کمک میکند از رسوب هر نوع فیلم فلزی یا ذرات غیر چسبان فلزی جلوگیری می کند. عموما در مرحله نهایی بعد از چربی زدایی برای خنثی سازی فیلم قلیایی که روی سطح باقی مانده و همچنین زودن لایه اکسیدی سبکی که روی سطح تشکیل شده است از یک غوطه وری در اسید معدنی رقیق شده استفاده می شود.

 

B. ELECTROLYTIC CLEANING

i .General. In preparation of metal for plating or finishing, it is seldom that electrocleaning stage is not used. Exceptions are hard chromium plating, electroless plating, plating over aluminum, anodizing phosphatizing and chromating. Electro cleaners are usually considered as final cleaners. They are basically heavy-duty alkaline types, but are always employed with DC current – either cathodicdirect), anodic (reverse) or periodic reverse (alternating anodic and cathodic currents), PRC. Even though they usually follow precleaning step, in some cases final electro cleaning alone will suffice. The objective of final cleaning is to remove completely all soil and to activate the metal surface. Activation is usually obtained by using reverse current electrocleaning. The gas scrubbing of the generated oxygen assists soil removal, whiles the reverse current aids in its removal and prevents the deposition of any metallic film or non-adherent-metallic particles. A dilute mineral acid dip almost always follows the final cleaner, to neutralize the alkaline film on the metal surface, and to remove light oxide layer.

 

banner agahi2

 

قطعاتی که تحت عملیات حرارتی، جوشکاری و یا سایر روشهایی که باعث اکسید شدن سطح می شوند، قرار گرفته باشند، ممکن است بسته به درجه نیاز به یک چرخه تمیزکاری دوگانه نیاز داشته باشند. در چنین مواردی، قطعه عموما بصورت آندی تحت پاکسازی الکتریکی قرار می گیرد، غوطه وری اسیدی جهت حذف اکسیدها، بقایای به جا مانده از پاک کننده الکتریکی و همچنین از بین بردن قلیاها استفاده می شود. دومین پاک کنندگی برقی برای حذف هرنوع دوده که حاصل از مرحله اول اسید شویی است انجام میگیرد. اولین پاک کننده هر نوع روغن یا آلودگی را پاک می کند که ممکن است از اثربخشی اسیدشویی اول بکاهد. Parts containing heat-treat, welding, or other oxides may require a double cleaning cycle, depending on the degree of oxidation. In such cases, the part is usually anodically electro cleaned, acid dipped to remove the oxide, final electro cleaned, and acid dipped to neutralize the alkaline film. The second electro cleaner (final cleaner) is used to remove any smut developed from the scale removal in the first acid dip. The first cleaner removes any oil or other soil, which would reduce the effectiveness of the scale removal properties of the first acid dip.

فرمولاسیون پاک کننده های برقی: مواد پاک کننده قلیایی مورد استفاده در پاک کننده های برقی عموما حاوی مخلوطی از قلیاها هستند تا ضمن ایجاد قلیائیت مناسب امکان ایجاد هدایت بالا در pH مورد نظر را نیز فراهم کنند. برای استیل به قلیائیت بالا احتیاج است درحالیکه برای روی، مس و برنج قلیائیت متوسط نیاز است. عموما هیدروکسیدهای فلزات قلیایی، کربنات، سیلیکات و فسفات جزو منابع تامین کننده قلیائیت در این فرمولها محسوب می شوند. علاوه بر مواد پایه در فرمولاسیون، عموما مواد افزودنی آلی از جمله گلوکناتها، EDTA یا تری سدیم نیتریلو استاتها عموما در فرمولاسیونها با رویکرد کنترل دود و دانسیته جریان بهینه به فرمول اضافه می شوند. یک ایرادی که دوده حاصل از پاک کننده برقی دارد، تجمع گازهای اکسیژن و هیدروژن در این دود است که می تواند در الکترود باعث انفجار شود.

 

ii. Electrocleaning Formulations. Alkaline cleaning blends used for electrolytic cleaning, typically contain mixture of alkaline material, to provide high conductivity at established pH and to have enough reserve alkalinity. High alkalinity is needed for steel, lower for zinc, copper and brass. Alkali metal hydroxide, carbonate, silicate and phosphate are used as a principal source of alkalinity. Sequestering organic additives, such as gluconates, EDTA or trisodium nitriloacetate are also commonly present Formulation of electrocleaners in addition to basic fundamentals, all attention on foam control and optimal current densities. A problem with excessive foam in electrocleaning is that hydrogen and oxygen gas accumulated in the foam can explode at a sparking electrode.

این درحالی است که پدیده فوفق در اغلب موارد مخاطره آمیز است، و می تواند باعث تضعیف عملکرد فرایند شود. مشکل دیگری خشک شدن دوده بر روی سطح کار است که در مرحله آبکشی به دشواری قابل حذف است و باعث ایجاد لکه بر روی سطح کار می شود. در این موارد برای جلوگیری از خشک شدن سطح قطعه بعضا نیاز است تا با اسپری آب توسط نازلهای مه پاش سطح قطعه را مرطوب نگاه داشت. نمکهای سدیمی بدلیل هزینه کمتر بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند، هرچند پاک کننده های برقی بر پایه نمک های پتاسیمی حلالیت بهتر، مقاومت الکتریکی کمتر و قدرت پرتاب بیشتری دارند. نمکهای پتاسیمی در موارد خاصی همانند مواقعی که قطعه بسیار بزرگی که برای رسیدن به دانسیته جریان مناسب نیاز به ولتاژ بالایی دارد، مورد استفاده قرار می گیرند.

While this is more of a nuisance than a menace in most cases, it can make for an annoying situation and is taken to mean as poor plant practice. Another difficulty is that foam dried onto the work may be difficult to remove by rinsing, and shows up as a pattern in the final electroplated product. Water spray with fog nozzles may be necessary to wet down the work to prevent drying. Due to the lower cost sodium salts are more frequently used, although potassium based electrocleaners have better solubility, lower electrical resistance and better throwing power. Potassium salts are used in special occasions, e.g. when electrocleaning very large parts where otherwise very large voltages will be required, to obtain high current densities required.
در فرمولاسیونهای مربوط به چربیگیرها، سیلیکاتها از این جهت که بسرعت قادر به پپتید کردن و دیسپرس کردن روغنها هستند و همچنین بدلیل خواص امولسیون کنندگی و ضد خوردگی که دارند بسیار متداول هستند. برای جلوگیری از چسبندگی فیلم نامحلول سیلیکاتی به سطح کار و همچنین چسبندگی مناسب پوشش آبکاری، نسبت مناسبی از هیدروکساید به سیلیکات مورد نیاز است نیاز است. ترکیبات سیلیکاتی اغلب برای جلوگیری از سوختن فولاد در دانسیته جریان های بالا استفاده می شوند. علاوه براین امروزه پاک کننده های غیر سیلیکاتی که از بازدارنده های متفاوتی استفاده می کنند نیز در دسترس هستند. ذکر نکته حائز اهمیت است که تعیین نسبت مناسب بین ترکیبات سیلیکاتی و فسفاتی نیز بسیار مهم است. عموما برای جداسازی اجزای سخت کننده آب، فسفاتها، گلوکناتها یا سایر نرم کننده ها و سبک کننده های آب، به فرمول اضافه می شوند. اثرات اکسیداسیون و کاهش با فلز متفاوت است، و معمولا تعیین کننده این است که آیا پاکسازی باید آنودی باشد یا کاتدی. فلزاتی که پس از اکسیداسیون پسیو می شوند، مانند نیکل، فولاد ضد زنگ و یا آلومینیوم بصورت کاتدی پاکسازی می شوند (آلومینیوم به ندرت بصورت برقی تمیز می شود). برای جلوگیری از انحلال روی در آند، برنج به صورت کاتدی تمیز می شود.

Silicates are very popular as they rapidly peptize and disperse oils and also have emulsifying and corrosion inhibition properties. A proper ratio of hydroxide to silicate is needed to prevent insoluble silicate films from adhering to the work and affecting plate adhesion. Silicates are often used to prevent burning of steel at high current density. Nonsilicated cleaners, using different types of inhibitors, are also available. Also important is proper ratio of silicate to phosphate. Phosphates, gluconates or other water softeners and conditioners are also added in order to help sequester hard water constituents. Oxidation and reduction effects vary with the metal, and usually determine whether cleaning should be anodic or cathodic. Metals that are passivated upon oxidation, such as nickel, stainless steel, or aluminum, are cleaned cathodically (aluminum is seldom electro cleaned).Brass is cleaned cathodically to avoid solution of the zinc component at the anode.

از طرف دیگر، روی و قالبهای روی بنا به دلایل دیگر بصورت آندی باید پاکسازی شوند. بدلیل حساسیت فلز به حمله توسط پاک کننده های الکلی قلیایی، مطلوب استفاده از پاک کننده های مهار شده است. بدلیل حساسیت فلز نسبت به حمله پاک کننده های برقی قلیایی، ترجیح داده می شود از پاک کننده های حاوی بازدارنده استفاده شود. هنگامی که فرایند پاکسازی بصورت کاتدی باشد و از سیلیکات به عنوان بازدارنده استفاده شود، یک فیلم نامحلول روی قطعه تشکیل می شود. از این رو، تمیز کردن آندی، صرفا با پاک کندده هایی با فرمولاسیون خاص، تحت شرایط ملایم و برای مدت کوتاه است. فولاد که در مقابل اثرات اکایش-کاهش نسبتا غیر حساس است، می تواند هم بصورت کاتدی و هم آندی تمیز شود. در دانسیته جریانهای بالا، آهن تمایل دارد به رنگ قهوه ای مایل به زرد تبدیل شود مگر اینکه مهار کننده سیلیکات در پاک کننده وجود داشته باشد. فولاد ضد زنگ نیز می تواند به همین روش پاک شود، هرچند اگر بنا به پاکسازی آندی باشد انگاه به یک اسید شویی قوی نیاز است. در سال های اخیر، برای پاکسازی فولاد به شدت توجهات معطوف به روش آندی شده است. On the other hand, zinc and zinc die-castings are cleaned anodically for another reason. Because of the sensitivity of the metal to attack by alkaline electro cleaners, it is desirable to use inhibited cleaners. When silicate is used as an inhibitor, an insoluble film seems to develop when cleaning is cathodic. Hence, cleaning is anodic, with specially formulated cleaners, under mild conditions, and for short times. Steel, which is relatively insensitive to oxidation-reduction effects, can be cleaned anodically or cathodically. At high current densities, there is a tendency toward browning of the steel unless an inhibitor, silicate, is present in the cleaner. Stainless steel can also be cleaned either way, although more drastic pickling action is required when anodic cleaning is employed. The trend, in recent years, has been strongly towards anodic cleaning of steel.
III. آندی، پاکسازی برقی (برگشتی):قطعه کار در محلول پاک کننده قلیایی برقی با استفاده از ولتاژ پایین (3 تا 12 ولت) و جریان DC بصورت آند (قطب مثبت) ساخته می شود. دانسیته جریان می تواند بسته به فلزی که قرار است تیز شوذ و همچنین زمان پاک کنندگی از 1 تا 15 آمپر بر دسی متر مربع متغیر باشد. زمان پاکسازی مبرای اغلب کاربردها از 30 ثانیه تا دو دقیقه مناسب می باشد. دانسیته جریانهای بالاتر برای مواردی که که زمان پاکسازی کوتاه باشند، امکان پذیر است. iii. Anodic, (reverse) electrocleaning: The work is made anodic (positive) in an alkaline electro cleaner using low voltage (3 to 12 V) DC current. Current densities vary from about 1 to 15 A/dm2 depending on the metal being cleaned and the cleaning time. Cleaning times of ½ to 2 minutes generally suffice for most applications. Higher current densities are possible when shorter cleaning times are used.
پاکسازی الکتریکی آندی بر پایه این واقعیت که به این روش چون فلز آند است کمی حل شده و همراه با آن آلودگیها هم پاک می شوند همواره قابل استفاده است. این عمل باعث حذف دوده های فلزی و محصولات اکسداسیون می شود و از ترس فیلم های فلزی غیر چسبنده ممانعت می کند. جریان آنودی اکسید های نازک و تازه تولید می کند که می توانند مواد آلی را اکسید کنند که نهایتا کمک می کنند تا این مواد راحتتر در مرحله اسید شویی حذف و جدا شوند. بدون این فرایند اکسیداسیون، برخی از مواد آلی ممکن است غیر قابل حل باشند و امکان جداسازی از سطح را نداشته باشند. اکسیژن تولید شده در سطح باعث عمل سایش در سطح می شود که به حذف آلودگی کمک می کند. علاوه بر این در فرایند پاکسازی برقی به روش آندی احتمال تردی هیدروژنی نیز منتفی خواهد شد. Anodic electrocleaning is desirable for cleaning whenever possible, because of the fact that the metal is actually being slightly dissolved as well as cleaned. This action removes metallic smuts and oxidation products and prevents the deposition of non-adherent metallic films. Anodic current generates thin, fresh oxides that can oxidize organics, and also be easily removed in subsequent acid dipping step. Without this oxidation, some stubborn organics may remain insoluble. The oxygen generated at the surface creates a scrubbing action that assists soil removal. In addition, hydrogen embrittlement is avoided by using anodic cleaning.
برای جلوگیری از زنگ زدگی و اچ شدن، کنترل دانسیته جریان، دما و غلظت بخصوص در مورد فلزات غیر آهنی بسیار مهم است. درمورد آلیاژهای ریخته گری شده بر پایه روی و برنج بدلیل احتمال زیاد زینک زدایی و نیز اچ شدن زیاد باید از دانسیته های جریان بالا، دمای بالا و غلظت پایین پرهیز شود. در مورد آلومینیوم، کرم، قلع، سرب یا سایر فلزاتی که در محیط قلیایی قابلیت انحلال دارند توصیه نمیشود که از عملیات پاکسازی توسط جریان معکوس برای طولانی مدت استفاده شود، تراکم جریان بالا، درجه حرارت بالا و غلظت کم باید اجتناب شود، به ویژه روی ریخته گری روی و برنج و جلوگیری از انهدام و بیش از اچینگ. It is important to control the current density, temperature, and concentration, particularly on nonferrous metals to avoid etching and tarnishing. Prolonged reverse current cleaning, high current densities, high temperature, and low concentrations are to be avoided, particularly on zinc based die Castings and brass and to prevent dezincification and over etching. Reverse current alkaline cleaning is not recommended for aluminum, chromium, tin, lead or other metals that are soluble in alkaline electro cleaners.

iv. کاتدی، پاکسازی برقی (برگشتی):در این روش قطعه کار بعنوان کاتد(قطب منفی) در نظر گرفته می شود و بطور کلی همانطور که در آنالیز آنودی توصیف شد همان تجهیزات، ولتاژ و تراکم جریان مورد استفاده قرار می گیرند. در سطح الکترود کار هیدروژن آزاد می شود. برای یک دانسیته جریان مشخص، حجم هیدروژن آزاد شده در کاتد دو برابر اکسیژن آزاد شده در آند است. بنابراین، سایش توسط گاز در کاتد نسبت به اند بدلیل حجم گاز تولیدی بیشتر به مراتب بیشتر است. به همین دلیل گاهی این روش بعنوان پیش تمیز سازی برای روش پاک کنندگی آندی هم استفاده می شود. مکانسیم پاک کنندگی در این روش مبتنی بر سایش گازی در محیط قلیایی است.

iv. Cathodic, (direct) electrocleaning: The parts are made cathodic (negative) and the same equipment, voltage, and current densities are generally used, as described under anodic leaning. Hydrogen is liberated at the surface of the work. The volume of hydrogen liberated at the cathode is twice that of oxygen liberated at the anode for a given current density. Therefore, more gas scrubbing is achieved at the cathode than at the anode. For this reason cathodic cleaning is sometimes employed as a precleaner followed by anodic cleaning. Soil removal is accomplished by the mechanism described under alkaline precleaning and assisted by gas scrubbing.
این روش پاک کنندگی در واقع مشابه با آبکاری در جریان مستقیم است. هر گونه ذره باردار مثبتی تمایل دارد به سمت قطعه جذب شود و ممکن است بر روی سطح احیا شود و بر روی آن ترسیب کند. هر نوع فیلم فلزی ترسیب شده بر روی سطح فاقد چسبندگی لازم است، اما شناسایی و حذف آنها نسبتا دشوار است. چنین فیلم هایی می توانند باعث زبری سطح، کاهش چسبندگی لایه آبکاری شده و یا رنگ بر روی فلز شوند. البته تاثیر دقیق این پدیده همچنان در هاله ای از ابهام و همراه با حدس و گمان است.

The work is actually being “plated” in a direct current cleaner. Any positive charged material is attracted to, and may be reduced and deposited on the surface. Any film (metallic) deposited is usually non-adherent, but difficult to detect and remove. Such films can cause poor adhesion roughness and/or staining of electroplated metal.

قطعاتی که تردی هیدروژنی در آنها حیاتی است (به عنوان مثال فنر فولادی) نباید به روش کاتدی پاکسازی شوند، مگر اینکه بعد از عملیات پاکسازی اقدامات لازم برای حذف هیدروژن انجام شود. به طور کلی، عملیات حرارتی به مدت 1 ساعت در 200 درجه سانتیگراد (حدود 400 درجه فارنهایت)، بلافاصله پس از پردازش اثر هیدروژن را از بین می برد. قطعات با سختی بیش از 40 راکول C می توانند از دچار تردی شوند لذا ضروری است که پیش از آبکاری حتما عملیلا پخت حرارتی در مورد آنها صورت بگیرد. عموما به این دلیل که از همان رکی که برای کرماته کردن و سایر پوششها استفاده می شود برای چربیگیری گیری هم استفاده می شود احتمال آلوده شدن چربیگیر به کروم اجتناب ناپذیر است. پاکسازی با استفاده از جریان مستقیم در مقایسه با محلوللهای پاک کننده در جریان معکوس نسبت به آلودگی کروم حساسیت بیشتری را نشان می دهند. Parts critical to hydrogen embrittlement (e.g. spring steel) should not be cleaned cathodically unless adequate steps are taken after processing to remove the hydrogen. Generally, heat treatment for 1 hour a 200 o C (~400 o F), immediately after processing will remove the embrittling effect of hydrogen. Parts with hardness exceeding Rockwell40 C can be embritlled and should be baked after plating. Chromium contamination of cleaners is sometimes unavoidable, due to the use of the same rack for chromium as well as other plating. Direct current cleaning is more susceptible to staining from chromium-contaminated cleaners than reverse current cleaning.

پاک کنندگی به روش جریان مستقیم به منظور کاربردهای زیر استفاده میشود:

- برای تمیز کردن فلزاتی از قبیل، کرم، قلع، سرب، برنج، منگنز و آلومینیوم که توسط پاک کندگی آندی اچ شده یا حل می شوند.

- برای تمیز کردن و فعال کردن فولادهای با محتوای زیاد نیکل، نیکل براق شده یا آلیاژهای نیکل و زمانیکه آبکاری نیکل بر روی بستری از جنس نیکل یا کروم اعمال شده باشد. پاک کنندگی آندی ممکن است بدلیل اکسیداسیون که احتمالا مانع ترسیب کرم براق می شود، باعث ایجاد یک فیلم غیر فعال روی نیکل شود.

Direct current cleaning is used for the following applications:

- To clean metals such as chromium, tin, lead, brass, magnesium, and aluminum, which are dissolved or etched by anodic cleaning.

- To clean and activate high nickel steels, buffed nickel or high nickel alloys, and when plating nickel over nickel or prior to chromium plate. Anodic cleaning would produce a passive film on the nickel, due to oxidation, which would prevent the deposition of bright chromium


.

v. پاکسازی برقی معکوس دوره ای (PRC): از آنجایی که پاک کنندگی برقی به روش مستقیم و معکوس دارای مزایا و معایب خاص خود هستند، بهترین راه حل این است که از هر دو، در مخازن جداگانه، یا در یک مخزن، با استفاده از جابجایی جریان به صورت دوره ای استفاده شود. تمیز کردن الکترولیتی PRC به طور کلی برای حذف دوه، اکسیدها و لکه از فلزات آهنی استفاده می شود. روش تا کنون مؤثرترین روش پاک کنندگی برقی بوده است. در فرمولاسیون آنها معمولا از ترکیبات قلیایی حاوی عوامل جداسازی کننده یا کمپلکس کننده استفاده می شود. این کار با استفاده از جریان مستقیم در 6 تا 12 ولت، به طور متناوب بصورت کاتدی و آنودی انجام می شود. قطعه کار ممکن است بر روی رک، بارل یا به عنوان نوار فلزی پیوسته برای تمیز شدن قرار بگیرد. تمیز کردن و حذف لکه ها با استفاده از مکتنیسم پاکسازی قلیایی و استفاده از شرایط کاهش و اکسیداسیون همراه با ترکیب کمپلکس کننده فلز قوی انجام می شود. v. Periodic reverse electrocleaning (PRC): Since direct and reverse electrocleaning have individual advantages and disadvantages, the best answer is to use both, either in separate tanks, or in one tank, by periodically reversing the current. PRC electrolytic cleaning is used generally to remove smut, oxide and scale from ferrous metals. It is by far the most effective way of electrocleaning. Alkaline compounded materials containing sequestering or chelating agents are usually used. The work is made alternately cathodic and anodic; using DC current at 6 to 12 V. Work may be cleaned on racks, in a barrel or as continuous metal strip. Cleaning and scale removal are accomplished by incorporating the mechanism of alkaline cleaning and the use of reducing and oxidizing conditions, coupled with strong metal chelating

 

 

 

برای خواندن ادامه مطلب به سایت نویسنده مراجعه کنید.

آماده سازی سطح پیش از آبکاری -قسمت ششم آزمونها و روشهای کنترل پاک کنندگی

Surface Preparation of Metals Prior to Plating

(part 6: TESTS & CONTROL METHODS FOR ‎CLEANLINESS

L. LIQUID FORMULATIONS.

Liquid cleaners for both spray and soak applications have been around for many years. The use of liquid cleaners to replace powders has been gaining wider acceptance in the industry. They are formulated to economically provide all the performance criteria of the powders 43. The advantages of liquid cleaners include the capability of automatic feeding tied to conductivity controllers. The automated system continually monitors the solution strength and makes additions on demand. Consequently, better bath control is achieved, eliminating wide swings in concentrations. As a consequence, liquid systems have substantially increased bath life in many installations

 
 

فرمولاسیون مایع پاک کننده

مایعات پاک کننده چه بصورت محلول غوطه وری و چه بصورت اسپری سالهاست که در دسترس می باشند. استفاده از پاک کننده های بجای پاک کننده های پودری با استقبال بیشتری از سوی مصرف کنندگان صنعتی مواجه شده است. آنها به نحوی فرموله می شوند که به لحاظ اقتصادی همه معیارهای عملکرد پودر ها را فراهم کنند. مزایای پاک کننده های مایع شامل قابلیت تغذیه اتوماتیک متصل شده به کنترل کننده های رسانا می باشد. سیستم خودکار بطور پیوسته قدرت محلول را اندازه گیری کرده و در صورت وجود کمبود آن را اضافه می کند. در نتیجه، به این روش با حذف نواسانات گسترده در غلظت امکان کنترل بهتر حمام فراهم می شود. در نتیجه، سیستم های مایع در بسیاری از تاسیسات به طور قابل توجهی موجب افزایش عمر حمام می شوند.

  banner agahi2

 

 Automatic recording capabilities of concentration and temperature can be achieved for statistical process control.  قابلیت ثبت خودکار غلظت و دما می تواند برای کنترل روند آماری را در پی داشته باشد.
 Tank additions of liquid concentrate eliminate the hazards associated with additions of alkaline powders to hot cleaner solutions.  افزودن کنسانتره مایع به مخزن، خطرات مربوط به اضافه کردن پودر قلیایی به محلول های پاک کننده گرم را از بین می برد.
 

M. BIOLOGICALLY ACTIVE CLEANERS.

Unique bacterias and enzimes 78-80 can help traditional surfactants to clean the parts. The baths with oil and greases is good habitat for oil-loving bacteria, as they appreciate organic soils as their meal. They can extend the bath life and significantly reduce the sludging of the bath

 

پاک کننده های فعال بیولوژیکی

باکتریها و آنزیمهای خاصی میتوانند به سورفکتانتهای سنتی جهت تمیز شدن قطعه کمک کنند. حمام های حاوی گریس و روغن زیستگاه خوبی برای باکتری های روغن-دوست هستند، زیرا آنها تمایل زیادی به استفاده از آلودگیهای ارگانیک به عنوان وعده غذایی خود دارند. آنها می توانند عمر حمام را افزایش داده و لجن حمام را به طور قابل توجهی کاهش دهند.

N. LOW TEMPERATURE CLEANING.

The reduction in energy consumption achievable by low-temperature cleaning (LTC) is very attractive from the standpoints of reduced energy costs 81 and increased flexibility during an energy crisis

پاکسازی دما پایین

کاهش مصرف انرژی توسط پاک کنندگی در دمای پایین(LTC) از نظر کاهش هزینه تمام شده و افزایش انعطاف پذیری در دوره بحران انرژی بسیار مورد توجه است

While maintaining the temperature of a bath requires less energy than bringing a solution to its operating temperature, the energy reduction is very substantial at lower temperatures. On the other hand, LTC has limitations. The cleaner is more expensive and difficult to select for the following reasons: برای کار کردن وان باید دمای محلول به دمای مورد نظر آن برسد که با حفظ دمای حمام، انرژی کمتری نسبت به بالابردن دمای خود محلول به مای عملیاتی نیاز است که این کاهش انرژی در دماهای پایین بسیار قابل توجه است. بعبارت دیگر LTC محلول کاهش می یابد. این نوع پاک کننده گرانتر است و بنا بر دلایل زیر انتخاب آن مشکل است.

 

 

برای خواندن ادامه مطلب به سایت نویسنده مقاله مراجعه نمایید.

 

cleaning, pretreatment & surface preparation (metal finishing 2013/2014)

تمیزکاری، عملیات ابتدایی ، آماده سازی سطح
PICKLING AND ACID DIPPING

اسید شویی و غوطه وری در اسید
BY STEPHEN F. RUDY HUBBARD-HALL, WATERBURY, CONN.

 

عملیات اسید شویی فرآیندی است که در آن فلز پایه تحت اتچ خفیف، متوسط یا تهاجمی قرار می گیرد. pH معقول محلول باید زیر 2.0 فرض شود. واکنش بین فلز ،اکسید و اسید که از نظر شیمیایی میتوان نمایش داد به صورت زیر است:

اکسید فلز+ اسید= نمک فلز +آب

فلز + اسید =نمک فلز+ هیدروژن (پروتون)

هیدروژن(پروتون)+ هیدروژن پروتون = گاز هیدروژن

به عنوان مثال، فلزات قبل از غوطه وری در اسید، دارای یک لایه اکسیدی است. این شرایط احتمالا با یک مرحله تمیزکاری برقی معکوس پاکسازی شده است. لایه اکسیدی از دو طریق به آبکاری پیش رو صدمه میزند: چسبندگی به فلز پایه بسیار ضعیف خواهد شد، و سطح فلز با شرایط لایه اکسیدی هدایت ضعیفی خواهد داشت. اکسید باید به طور کامل زدوده و تمیز شود. بسته به درجه اسید شویی سطح ممکن است به صورت غوطه وری یگانه یا غوطه وری دوگانه یا اسید شویی کاتدی انجام شود. فرمولاسیون اسید، در دسترس در مایع و یا پودر، در سه فرم مشترک موجود است، تنها مواد تشکیل دهنده، معدنی، نوع غیر معدنی. ترکیب دو یا چند اسید. که ممکن است شامل اسیدهای معدنی و اسید آلی باشد. ترکیب یک یا چند اسید که حاوی سورفکتانت ها، دیسپرس کننده ها و مهار کننده ها هستند.

 

برای خواندن ادامه مطلب به سایت نویسنده مطلب مراجعه کنید.

 

banner agahi2

Bronze Characteristics and Uses

ویژگیهای برنز و کاربرهای آن

 

Bronze Characteristics and Uses

 

Bronze is an alloy of copper which can vary widely in its composition. It is often used where a material harder than copper is required, where strength and corrosion resistance is required and for ornamental purposes. The variations in bronze (both in proportion and elemental composition) can significantly affect its weathering characteristics. “True” bronze is a combination of approximately 90% copper (Cu) and 10% tin (Sn), however there are three major classes or types of “bronzes” used in sculpture and construction.

ویژگیهای برنز و کاربرهای آن

 

برنز آلیاژی از مس است که ترکیب آن می تواند به طور گسترده ای متفاوت باشد. عموما در مواردی که به فلزی سخت تر از مس نیاز باشد، استحکام و مقاومت در برابر خوردگی مطرح باشد و همچنین برای اهداف زینتی از برنز استفاده می شود. تغییرات در برنز (هم در نسبت عناصر و هم ترکیب آنها) می تواند به طور قابل توجهی بر خواص خوردگی آن تاثیر بگذارد. برنز "واقعی" ترکیبی از حدود 90٪ مس (Cu) و 10٪ قلع (Sn) است، با این حال سه نوع یا سه دسته اصلی "برنز" در مجسمه سازی و ساخت و ساز وجود دارد


.

 

banner agahi2

 

They are:

1. Statuary Bronze – approximately 97% copper (Cu), 2% tin (Sn) and 1% zinc (Zn); this composition is the closest to “true” bronze.

2. Architectural Bronze – actually more of a “leaded brass”, is commonly composed of approximately 57% copper (Cu), 40% zinc (Zn) and 3% lead (Pb).

3. Commercial Bronze – composed of approximately 90% copper (Cu) and 10% zinc (Zn).

آنها عبارتند از:

1. برنز مجسمه سازی- تقریبا 97٪ مس (Cu)، 2٪ قلع (Sn) و 1٪ روی (Zn)؛ این نزدیکترین ترکیب به برنز "واقعی" است.

2. برنز معماری - در واقع "برنج حاوی سرب" است، معمولا از حدود 57٪ مس (Cu)، 40٪ روی (Zn) و 3٪ سرب (Pb) تشکیل شده است.

3. برنز تجاری - متشکل از حدود 90٪ مس (Cu) و 10٪ روی (Zn).

Traditionally, a copper alloy which contains zinc is a “brass”; a copper alloy which contains tin (not exceeding 11%) is a “bronze”. Bronze composition may vary significantly however, and contemporary bronzes are typically copper alloys which may contain silicon (Si), manganese (Mn), aluminum (Al), zinc (Zn) and other elements, with or without tin (Sn).

به طور سنتی، آلیاژ مس و روی " برنج" است؛ آلیاژ مس حاوی قلع (کمتر از 11٪) برنز است. با این حال ترکیب برنز به طور قابل توجهی متفاوت است، و برنز امروزی به طور معمول آلیاژهای مس است که ممکن است حاوی سیلیکون (Si)، منگنز (Mn)، آلومینیوم (َAl)، روی (Zn) و دیگر عناصر با و یا بدون قلع (Sn) باشند.

Bronze in its “raw” state is a “pinkish”, salmon colored metal, however it is rarely seen in its pure state.  Bronze usually exhibits some patination or corrosion so that its color normally ranges from lime green to dark brown.  Exposed bronze undergoes continuous change and progresses through several predictable “stages” of oxidation and corrosion.  The stages of bronze corrosion vary in duration and time of onset, based on many factors, including:

برنز در حالت "خام" یک فلز رنگی "صورتی" است (به رنگ ماهی سالمون)، اما به ندرت در حالت خالص آن دیده می شود. برنز معمولا کمی پتینه شدن یا خوردگی را نشان می دهد که باعث می شود رنگ آن معمولا از سبز فسفری تا قهوه ای تیره باشد. برنز در معرض آسیب تحت تغییر مداوم و پیشرفت در چند مرحله "اکسیداسیون و خوردگی" قابل پیش بینی قرار دارد. این مراحل خوردگی برنز در طول زمان و زمان شروع آن با توجه به عوامل متعددی متغیر است که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1.   composition of the bronze

2.   patination or other protective treatments applied at the foundry

3.   weather

4.   location and exposure to rain, sun, and other climatic conditions

5.   atmospheric pollutants

6.   scheduled maintenance/cleaning, and

7.   adjacent materials including residual core materials.

1- ترکیب برنز

2- پتینه کردن یا سایر روشهای حفاظتی که در ریخته گری بکار گرفته می شود.

3- آب وهوا

4- محل و قرار گرفتن در معرض باران، خورشید و دیگر شرایط آب و هوایی

5- آلودگیهای جوی

6- تمیز کردن و نگهداری برنامه ریزی شده

7- همجواری با موادی مانند باقی مانده مواد هسته

TYPICAL USES

 

Statuary bronze is typically used in outdoor sculpture.  Its forms are almost limitless since it may be cast in any shape for which a mold can be devised.  The most common types of forms include the human figure, landscapes, battle scenes, animals, weapons, decorative elements such as stars, rosettes, etc., and plaques.

کاربردهای متداول

برنز مجسمه سازی معمولا در مجسمه سازی و برای نصب در فضای باز استفاده می شود. اشکال آن تقریبا بدون محدودیت هستند، زیرا ممکن است در هر شکلی که بتوان قالب طراحی کرد ریخته گری شود. معمولترین انواع اشکال آن پیکره انسان، مناظر، صحنه های نبرد، حیوانات، سلاح ها، عناصر تزئینی مانند ستارگان، گل و بوته و پلاک ها  و غیره است.

Architectural bronze is typically used for:

1.   door and window frames

2.   door and window hardware

3.   mail boxes and chutes

4.   trim or rails, and

5.   furniture hardware.

برنز معماری به طور معمول برای موارد زیر استفاده می شود:

1. قاب درب و پنجره

2. قسمتهای سخت درب و پنجره

3. صندوق های پستی و ناودانها

4. ریلها و

5. قسمتهای سخت مبلمان.

As a general rule, architectural applications seek to preserve the natural, highly polished “pinkish” finish of raw bronze, in contrast to the patination of outdoor sculpture/ornament.  This is achieved by the frequent polishing and oiling of bronze/brass decorative and structural elements, or their protection by the application of clear lacquers which must be renewed on a periodic basis.

به عنوان یک قاعده کلی، کاربردهای معماری برخلاف پتینه شدن مجسمه های فضای باز به دنبال حفظ طبیعت، جلای "صورتی" برنز خام است. این امر به وسیله شستشوی مکرر و روغنکاری عناصر تزئینی و ساختاری برنز / برنج و یا حفاظت آنها از طریق استفاده از لاک های روشن کننده که باید به صورت دوره ای تمدید شود، به دست می آید.

Problems and Deterioration

Bronze has good resistance to:

  1. Industrial, rural and marine atmospheres
  2. Weak acids if suitably shielded with appropriate protective coatings.

Bronze has poor resistance to:

  1. Ammonia
  2. Ferric and ammonia compounds
  3. Cyanides
  4. Urban pollution
  5. Acid rains
  6. Bird droppings

Problems may be classified into two broad categories: 1) Natural or inherent problems based on the characteristics of the material and the conditions of the exposure, and 2) Vandalism and human- induced problems.

Although there is some overlap between the two categories, the inherent material deterioration problems generally occur gradually over long periods of time, at predictable rates and require appropriate routine or preventive maintenance to control. Conversely, many human induced problems, (especially vandalism), are random in occurrence; can produce catastrophic results; are difficult to prevent, and require emergency action to mitigate. Some human induced problems, however, are predictable and occur routinely.

مشکلات و بدتر شدن

برنز دارای مقاومت خوبی در برابر:

1. آب و هوای صنعتی، روستایی و دریایی

2. اسیدهای ضعیف اگر بخوبی با پوشش های محافظ مناسب پوشانده شده باشند، دارد.

برنز مقاومت ضعیفی در برابر موارد زیر دارد:

1. آمونیاک

2. ترکیبات آهن و آمونیاک

3. سیانیدها

4. آلودگی شهری

5. بارانهای اسیدی

6. فضولات پرندگان

مشکلات مربوط به برنز ممکن است به دو دسته گسترده تقسیم بندی شوند: 1) مشکلات طبیعی یا ذاتی که مبتنی بر خصوصیات ماده و شرایط قرار گرفتن در معرض آسیب های احتمالی  2) مشکلات ناشی از خربکاری انسان.

هرچند که بعضا همپوشانیهایی بین دو دسته وجود دارد، مشکلات حاد ذاتی مواد معمولا به طور تدریجی در مدت زمان طولانی و با سرعتهای قابل پیش بینی رخ می دهد و نیاز به نگهداری روزمره یا فرایندهای پیشگیرانه مناسب برای کنترل دارند. برعکس، بسیاری از مشکلات ناشی از رفتارهای انسانی (به ویژه خرابکاری)، تصادفی هستند؛ که می تواند نتایج فاجعه بار ایجاد کند؛ و جلوگیری از آن دشوار است و برای مقابله با اقدامات اضطراری نیاز است. با این حال، برخی از مشکلات ناشی از رفتارهای انسانی قابل پیش بینی هستند و به طور مرتب رخ می دهند.

Natural or Inherent Problems

Bronze, like cast iron, is a manufactured product. Copper is extracted from natural ores and alloyed with tin to create a metal which does not exist in nature. Many of the inherent problems relate to the normal physical process of the bronze "returning to nature", i.e. to the most stable states of its components.

Additionally, most outdoor bronze is erected with a foundry applied patina of some type. The actual surface patina could be one of dozens of different composites as a result of the foundry applied finishes. Each of these finishes may react differently with the environment and result in different corrosion types and rates.

Regardless of which finish exists, the bronze will begin the deterioration process described below, where the surface will be subjected to the alteration of the patina through oxidation and sulfurization. Patinated and protected surfaces will resist the effects of exposure more than bare metal; therefore, such pieces will maintain their original appearance longer and exhibit changes more slowly.

مشکلات طبیعی یا ذاتی

برنز، مثل چدن، یک محصول تولید شده است (بصورت طبیعی وجو ندارد). مس از سنگ های طبیعی استخراج شده و با قلع آلیاژ می شود تا فلزی ایجاد کند که در طبیعت وجود ندارد. بسیاری از مشکلات ذاتی مربوط به فرآیند فیزیکی طبیعی برنز «بازگشت به طبیعت»  یعنی به حالت پایدارترین اجزای آن است.

علاوه بر این، بیشتر برنزی که در فضای باز استفاده می شود با استفاده از پاتیناژ ریخته گری ساخته شده است. پتینه سطح می تواند یکی از هزاران ترکیبی باشد که توسط ریخته گری ایجاد می شود. هر یک از این ساختارها ممکن است با محیط زیست واکنش نشان دهند و باعث ایجاد نوع و میزان خوردگی مختلف شوند.

صرفنظر از اینکه چه پوششی روی سطح باشد، فرآیند تخریب برنز که در زیر توضیح داده شده است آغاز خواهد شد، جایی که سطح آن از طریق اکسیداسیون و سولفوریزاسیون تغییر می یابد. سطوح پتینه شده و محافظت شده نسبت به فلز بدون لایه هنگامی که در معرض آسیب قرار می گیرند مقاومت بیشتری خواهند کرد. بنابراین، چنین قطعه ای ظاهر اصلی خود را حفظ خواهد کرد و تغییرات آهسته تر را نشان می دهد.

Corrosion

Corrosion of one form or another is the chief cause of the deterioration of metals, including statuary and architectural bronze. The degree of corrosion which occurs, and the corrosion by-products which result, are affected by several factors including bronze composition or formulation, environmental conditions and adjacent materials.

While the composition of bronze does affect the rate of corrosion, it has been generally recognized that composition is one of the least significant factors in bronze deterioration. The existence of chemicals in the atmosphere, such as chlorine, sulfur, and nitrogen oxides, in the presence of moisture, is the most significant cause of bronze deterioration.

There are numerous causes and symptoms of corrosion, including:

  1. Uniform Oxidation or Corrosion: Corrosion attacks the metal surface evenly.
  2. Pitting: Attacks the metal surface in localized areas.
  3. Selective Attack: When a metal is not homogenous throughout, certain areas may be attacked in preference to others.
  4. Erosion: When a corrosion-resistant oxide layer is removed and the bare metal beneath corrodes.
  5. Oxygen Cell Corrosion (or Atmospheric Corrosion): The most common form of corrosion; Moisture containing environmental gases (carbon dioxide, oxygen, sulfur compounds, soot, fly ash, etc.) produces chemical corrosion on the metal.
  6. Galvanic Corrosion: The increased corrosion of a metal due to its contact with another metal, or in some cases, the same metal.
    1. Galvanic corrosion causes extensive deterioration to the attacked metal(s), and in turn the corrosion products stain and streak the adjacent surfaces.
    2. It is an electrolytic reaction. For this to occur, there must be an anode (negatively charged area), a cathode (positively charged area), and an electrolyte (conducting medium). The electrolyte can be rainwater, condensation, acid, alkali, or a salt. The formation of an anode and a cathode may occur due to the presence of impurities, difference in work hardening, or local differences of oxygen concentration on the surface.
  7. Stress Corrosion Cracking: Attacks areas in a metal which were stressed during metal working.
  8. Humidity, temperature and condensation: Affect the rate of corrosion; in a marine environment, aerosols can deposit chloride and other salts which will accelerate the rate of atmospheric corrosion.

خوردگی

خوردگی یک یا چند نوع از علل اصلی خراب شدن فلزات، از جمله برنز مجسمه سازی و معماری است. درجه خوردگی که رخ می دهد و محصولات جانبی خوردگی که ایجاد می شوند، تحت تاثیر عوامل متعددی از قبیل ترکیبات یا فرمولاسیون برنز ، شرایط محیطی و مواد مجاور قرار می گیرد.

در حالی که ترکیب برنز بر میزان خوردگی تاثیر می گذارد، به طور کلی مشخص شده است که ترکیب آلیاژ یکی از کم اهمیت ترین عوامل در حادتر شدن تخریب برنز است. وجود مواد شیمیایی در جو، مانند کلر، گوگرد و اکسید نیتروژن، در حضور رطوبت، مهمترین علت تخریب برنز است.

دلایل و نشانه های مختلفی از خوردگی وجود دارد، از جمله:

1.      اکسیداسیون یا خوردگی یکنواخت: خوردگی بطور یکنواخت به سطح فلز حمله می کند.

2.      حفره دار شدن: حمله به سطح فلز بصورت موضعی است.

3.      حمله انتخابی: هنگامی که یک فلز ساختار همگنی را در سرتاسر ساختار خود ندارد، ممکن است مناطق خاصی به سایر مناطق حمله کنند.

4.      سایش: هنگامی که لایه اکسیدی مقاوم در برابر خوردگی برداشته شود و فلز فاقد پوشش شود تحت سایش قرار می گیرد.

5.      خوردگی سل اکسیژن (یا خوردگی جوی): شایعترین شکل خوردگی است؛ رطوبت حاوی گازهای محیطی (دی اکسید کربن، اکسیژن، ترکیبات گوگرد، دوده، خاکستر و غیره) است که باعث خوردگی شیمیایی روی فلز می شود.

6.      خوردگی گالوانیکی: افزایش خوردگی فلز به علت تماس با فلز دیگر، و یا در برخی موارد، همان فلز است.

a.       خوردگی گالوانیك باعث تخریب شدید فلز مورد حمله می شود و به این ترتیب محصولات خوردگی مانند لكه و خط و خطوط در مجاورت سطوح خورده شده برجای میگذارد

b.      این یک واکنش الکترولیتی است. برای این که رخ دهد، باید یک آند (منطقه با بار منفی)، یک کاتد (ناحیه با بار مثبت) و یک الکترولیت (محیط هدایت کننده) باشد. الکترولیت می تواند آب باران، اسید، قلیا یا نمک باشد. شکل گیری یک آند و یک کاتد ممکن است به علت وجود ناخالصی ها، تفاوت در سخت کاری و یا اختلاف های محلی غلظت اکسیژن در سطح رخ دهد.

7.      خوردگی ترکهای تحت تنش: حمله به مناطق فلزی که در طول کارهای فلزی تحت تنش قرار گرفته اند.

8.      رطوبت، دما و تراکم: بر روی سرعت خوردگی تاثیر می گذارد. در محیط دریایی، آئروسل ها می توانند کلریدها و سایر نمک ها را که باعث افزایش میزان خوردگی اتمسفر می شوند را روی سطح رسوب دهند.

The bronze corrosion process goes through five predictable stages. The specific results of each stage can differ due to combinations of atmospheric elements, bronze composition, patination, and other protective treatments such as waxing, oiling or lacquering.The five stages are:

1.      Induction is when normal oxidation takes place, normally producing the dark brown copper oxide film which can be a protective barrier against future pollutants. The actual film composition is dependent upon the type and concentration of pollutants in the atmosphere, upon the duration of exposure, and upon the relative degree and duration of wetness on the surface. High concentrations of sulfides in the atmosphere can dramatically alter the result of stage 1, producing less protective, even potentially damaging films. The rate of oxidation can also have an effect on long term durability of the surface finish; oxides formed over longer time periods seem much more resistant to deterioration.

2.      The conversion of the topmost metallic surface to copper sulfate normally begins to occur on surfaces with the most severe exposure, such as horizontal surfaces. Oxygen deprivation and deposition of particulates and moisture create a catalytic situation where electrolytic reactions occur. (This is the same principle as a battery, where the charged ions move from a positive to a negative pole.) The visual symptom of this phase is the formation of thin, light green patches on the more exposed areas.

3.      Run-off streaking and scab formation occurs at a slower rate than the two previous stages but the consequences are significant. Copper sulfates and sulfides may have been formed during the earlier stages, yet the degree of solubility of these compounds may vary widely. It is during Stage 3 that the familiar streaking and uneven discoloration may occur due to differential weathering of the corrosion by-products. This erosion can continue until uneven blackish areas or island- like scabs are present on the surface.

4.      Pitting may spread around the black scab formation; the pitting can also continue to spread below what appears to be a stable surface. Pitting is generally caused and accelerated by microscopic particles of chlorides deposited from the air, and if chlorides are present below a crust or a barrier coating, the corrosion can continue unchecked and invisible to casual observation.

5.      Complete conversion of all exposed surfaces to the bright blue-green copper sulfate is the final stage of corrosion. The result is the familiar solid green bronze with the lime- green color and a matte texture. This condition is sometimes misperceived as the desirable end condition, but it is actually a phase of active corrosion.

روند خوردگی برنز از طریق پنج مرحله قابل پیش بینی می باشد. نتایج خاص هر مرحله می تواند به علت ترکیب عناصر اتمسفر، ترکیب برنز، پاتیناژ و سایر روش های حفاظتی نظیر چسبندگی، روغنکاری و لعاب باشد. پنج مرحله عبارتند از:

1.      القا زمانی است که اکسیداسیون طبیعی اتفاق می افتد، به طور معمول فیلم اکسید مس قهوه ای تیره که می تواند مانع محافظتی در برابر آلودگی های بیشتر باشد روی سطح تشکیل می شود. ترکیب فیلم واقعی بستگی به نوع و غلظت آلاینده ها در جو، بر حسب مدت زمان قرار گرفتن در معرض الاینده، و درجه و مدت زمان رطوبت روی سطح دارد. غلظت بالای سولفید ها در اتمسفر می تواند به طور چشمگیری نتیجه مرحله 1 را تغییر دهد، یعنی ایجاد لایه محافظتی کمتر و حتی فیلم هایی که به طور بالقوه به سطح آسیب می رسانند. میزان اکسیداسیون همچنین می تواند بر دوام طولانی مدت پوشش سطح تاثیر بگذارد؛ به نظر می رسد اکسیدهای تشکیل شده در طول دوره های زمانی طولانی در برابر زنگ زدگی بسیار مقاوم هستند.

2.      تبدیل سطح بالای فلز به سولفات مس معمولا روی سطوحی که در معرض آسیبهای سخت هستند مانند سطوح افقی شروع می شود. کمبود اکسیژن و رسوب ذرات و رطوبت باعث ایجاد شرایط کاتالیزوری می شود که واکنش الکترولیتی رخ می دهد. (این اصل همانند یک باتری است، جایی که یون های با بار مثبت به قطب منفی منتقل می شوند.) نشانه ظاهری این مرحله تشکیل لکه های کوچک سبز روشن در مناطقی است که بیشتر درمعرض آسیب هستند.

3.      رگه دار شدن و تشکیل خراش در سرعت های پایین تر از دو مرحله قبلی اتفاق می افتد اما عواقب آن قابل توجه است. سولفات های مس و سولفید ها ممکن است در مراحل اولیه تشکیل شده باشند، اما میزان حلالیت این ترکیبات به طور گسترده ای متفاوت است. این فرایند در مرحله 3 اتفاق می افتد که تغییر رنگ ناگهانی ممکن است به علت اختلاف فرسایش مواد جانبی خوردگی رخ دهد. این فرسایش می تواند تا زمانی مناطق ناهموار سیاه و سفید یا جزایر مانند در سطح وجود داشته باشد ادامه پیدا کند.

4.      پیتینگ می تواند در اطراف تشکیل حفرات سیاه گسترش یابد؛ همچنین می تواند در زیر سطحی که بنظر می رسد پایدار است گسترش یابد. پیتینگ به طور کلی توسط ذرات میکروسکوپی کلراید که از هوا ایجاد شده و شتاب می گیرند روی سطح رسوب میکنند و اگر کلرید ها در زیر پوسته یا پوشش حفاظتی نفوذ کنند، خوردگی می تواند بدون اینکه قابل مشاهده باشد از زیر سطح ادامه پیدا کند.

5.      تبدیل کامل سطوح در معرض آسیب به سولفات مس سبز-آبی روشن مرحله نهایی خوردگی است. نتیجه آن برنز سبز جامد با رنگ سبز فسفری و بافت مات است. بوجود آمدن این وضعیت بعضا یک پایان نامطلوب است، اما در واقع این یک مرحله از خوردگی فعال است.

Oxidation

Unprotected areas of raw bronze will oxidize, or combine with oxygen present in the air, resulting in a thin film of copper oxide along the surface of the exposed bronze. The resulting appearance is a flat, dark brown surface. The most common example to which most users can relate is the process of oxidation of a copper penny. The specular (shiny) finish of a new penny is familiar, as is the shift to the dark, red-brown finish as the surfaces oxidize over time.

This normal process of oxidation is a form of corrosion. The resultant oxide film is less reactive than raw bronze and forms a stable, protective barrier with a greatly reduced rate of oxidation.

اکسیداسیون

مناطق محافظت نشده برنز خام اکسید می شوند و یا با اکسیژن موجود در هوا ترکیب می شوند و در نتیجه یک ورقه نازک از اکسید مس در امتداد سطح برنزی که در معرض آسیب قرار دارد تشکیل می شود. سطح حاصل ظاهری مسطح  و قهوه ای تیره دارد. رایجترین نمونه که بیشتر کاربران می توانند آن را درک کنند، فرآیند اکسیداسیون یک سکه مسی پنی است. تغییر رنگ درخشان سکه مسی که به مرور قرمز-قهوه ای می شود برای اکثریت آشناست که یک مثال از اکسید شدن سطوح در طول زمان است.

این فرآیند طبیعی اکسیداسیون یک نوع از خوردگی است. فیلم اکسیدی حاصل واکنش پذیری کمتری نسبت به برنز خالص دارد و یک مانع پایدار و محافظ با کاهش سرعت زیاد اکسیداسیون ایجاد می کند.

Sulfurization

Bronze also reacts with many atmospheric pollutants, especially sulfur compounds, which are normally found in the atmosphere as sulfur dioxide and hydrogen sulfide. Both are produced in industrial manufacturing processes. Concentrations of these gasses are generally greater in or near urban and industrial areas; therefore, higher rates of corrosion can normally be expected in such areas. The initial symptom of sulfurization is the appearance of patches of light green primarily on exposed surfaces. This usually begins on horizontal surfaces which receive the greatest exposure to rains and water run-off.

A general layer of surface corrosion can eventually spread over the entire metallic surface, resulting in an overall bright green surface. The uniform green surface is often accepted by the general public, and others, as protective and the normal state of bronze. This is a misconception. The sulfides and sulfates will continue to form in the presence of moisture and atmospheric sulfur compounds. The presence of green corrosion products on the bronze is always an indication of active corrosion. The pattern and result of this process will vary based upon several environmental factors such as wind, rain, pollutants, patina, and the nature of previous corrosion.

Differential weathering due to winds, rain and surface orientation can result in uneven corrosion with patterns of green streaking on a dark blackish surface.

The process of sulfurization is complicated by two factors, both of which result in aesthetically unacceptable appearances. Uneven black and green streaking of bronzes is one of the most disfiguring problems which can occur with bronze. Random dark (black) and light (green) streaks follow the contours downward, resulting in distracting visual patterns with no relationship to the form or texture of the surface of the work. The artistic details which give form and definition to the bronze become extremely obscured by streaking which results from two phenomena:

  1. Differential solubility of the corrosion products, and
  2. Electrochemical processes between the dark (black) and light (green) areas.

The streaking of bronze indicates a differential corrosion of the bronze which will be permanently disfiguring. Two different surface corrosion products are dissolving at significantly different rates. The geological analogy is the formation of canyons by the erosion of the land surface. Where such corrosion has already occurred, conservation techniques are likely to be required. Early indications of streaking should be given serious attention in the inspection process, and called to the attention of the Regional Historic Preservation Officer (RHPO) at the earliest possible time.

سولفوریزاسیون

برنز همچنین با بسیاری از آلودگی های جو، به ویژه ترکیبات گوگرد واکنش نشان می دهد که معمولا در جو به عنوان دی اکسید گوگرد و سولفید هیدروژن یافت می شوند. هر دو در فرآیند تولیدات صنعتی تولید می شوند. غلظت این گازها در مناطق شهری یا مناطق مجاور آنها و مناطق صنعتی به طور کلی بیشتر است. بنابراین در این مناطق به طور معمول انتظار ما از میزان خوردگی بیشتر است. نشانه اولیه سولفوناسیون ظاهر شدن لکه های سبز روشن ابتدایی در سطوح در معرض اسیب است. این پدیده معمولا روی سطوح افقی شروع می شود که بیشترین تاثیر را از باران و آب می گیرند.

لایه ی عمومی خوردگی سطح می تواند در نهایت بر روی سطح کل فلز گسترش یابد و یک سطح تماما سبز را به وجود آورد. این سطح سبز یکنواخت معمولا توسط عموم مردم و دیگران به عنوان یک لایه محافظ برنز پذیرفته می شود. درحالیکه این یک تصور غلط است. تشکیل سولفید ها و سولفات ها در حضور رطوبت و ترکیبات گوگرد دار اتمسفر ادامه می یابد.. حضور محصولات خوردگی سبز برنز همیشه نشانه ای از خوردگی فعال است. الگو و نتیجه این فرآیند بر اساس عوامل محیطی مختلف مانند باد، باران، آلاینده ها، پاتینا و ماهیت خوردگی قبلی متفاوت خواهد بود.

تفاوت در فرسایش در هوا بدلیل جهت وزش باد، بارندگی و جهت گیری سطح می تواند باعث ناهمگونی خوردگی با الگوهای سبز شدن در یک سطح سیاه و سفید شود.

فرآیند سولفوریزاسيون توسط دو عامل پیچیده می شود، که هر دوی آنها از نظر زیباشناختی باعث ظهور سطوح غیر قابل قبول می شوند. بوجود آمدن طرحهای مشکی و سبز روی برنز یکی از بد شکلترین مشکلاتی است که می تواند برای برنز رخ دهد. جزئیات هنری که به برنز نسبت داده می شود، شدیدا توسط رگه دار شدن تحت الشعاع قرار می گیرد که ناشی از دو پدیده زیر است:

1-     تفاوت در انحلال پذیری محصولات حاصل از فرایند خوردگی

2-     فرایندهای الکتروشیمیایی بین نواحی تیره (سیاه) و روشن (سبز).

رگه دار شدن برنز نشان دهنده تفاوت در خوردگی برنز است که بطور دائم درحال تخریب شدن است. دو محصول مختلف خوردگی سطحی به طور مشخصی با سرعتهای متفاوتی حل می شوند. قیاس زمین شناسی شکل گیری کاني ها توسط فرسایش سطح زمین است. از آنجا که چنین خوردگی پیش از این رخ داده است، احتمالا به تکنیک های حفاظتی نیاز باشد. در مراحل اولیه بازرسی، اولین نشانه های رگه دار شدن باید مورد توجه جدی قرار بگیرد و در اولین فرصت ممکن به مسئولین حفاظت منطقه ای (RHPO) اطلاع داده شود.

Bronze Disease

Bronze disease is the result of exposure to chlorine compounds which can come from any saline source, such as contact with saline soils, atmospheric pollutants or airborne salt spray near bodies of salt water. The chlorine reacts with the copper in bronze to form copper chloride. The primary symptom is pitting, and the process can proceed unchecked below apparently sound patinas, or protective coatings.

The copper chloride is relatively unstable and the only way to arrest the continuing corrosion is the complete removal of the chlorides using electrochemical methods. All such methods of chloride removal are advanced conservation techniques requiring the employment of a skilled professional.

بیماری برنز

بیماری برنز در نتیجه قرار گرفتن در معرض ترکیبات کلردار است که می تواند از هر منبع شور، از جمله تماس با خاک های نمکین، آلودگی های جو و یا اسپری نمک هوا در نزدیکی آب شور، حاصل شود. کلر با مس موجود در برنز واکنش می دهد تا کلرید مس را تشکیل دهد. علائم اولیه این واکنش حفره دار شدن سطح است و فرآیند می تواند بدون اینکه کنترل شود از زیر پتینه یا پوشش های محافظتی ادامه یابد.

کلرید مس نسبتا ناپایدار است و تنها راه برای متوقف شدن روند خوردگی، حذف کامل کلرید ها با استفاده از روش های الکتروشیمیایی است. تمامی روش های حذف کلرید، تکنیک های حفاظتی پیشرفته ای هستند که نیاز به یک نیروی کار حرفه ای ماهر دارد.

Core Migration

Bronze is cast in a foundry process which consists of the pouring of molten bronze into a mould containing a central core. Frequently this core material is gypsum or plaster of Paris, and occasionally portions of the core are left inside the casting. It is possible for the core material to migrate through the casting wall over time and appear on the exterior surface of the bronze.

هسته مهاجرت

برنز در فرایند ریخته گری قالب گیری می شود که شامل ریختن برنز مذاب در قالب حاوی هسته مرکزی است. اغلب این مواد هسته از جنس گچ یا گچ پاریس است، و گاهی اوقات بخش هایی از هسته در داخل برنز ریخته گری شده باقی می ماند. ماده هسته می تواند با گذر زمان از طریق دیوار ریخته گری مهاجرت و در سطح بیرونی برنز ظاهر شود.

The removal and repair of core migration problems is not a maintenance procedure and will require an "existing conditions analysis" supporting a proposed conservation treatment. The RHPO should be notified of the problem following its identification. The most common symptom is the appearance of whitish spots, which gradually enlarge, in the bronze surface.

 

حذف و تعمیر مشکلات مهاجرت هسته ای یک روش تعمیر و نگهداری نیست و به آنالیز شرایط موجود برای فراهم کردن یک عملیات نگهداری پیشنهاد شده نیاز است.  بعد از شناسایی مشکل باید RHPO از وجود آن مطلع شود. شایعترین علامت ظهور لکه های سفید است که به تدریج در سطح برنز بزرگ می شود.

Pitting

Corrosion of bronze, unlike that of natural stones, is in part an electro-chemical phenomenon. Points of negative electrical potential called cathodes and points of positive potential called anodes form on the bronze. In the presence of moisture, the corrosion process is driven by an electrical differential between the two points. This process can occur at a highly accelerated rate.

 

پیتینگ

خوردگی برنز، بر خلاف سنگ های طبیعی، بخشی از یک پدیده الکترو شیمیایی است. نقاط پتانسیل الکتریکی منفی به نام کاتد و نقاط پتانسیل مثبت به نام آندها بر روی برنز شکل می گیرد. در حضور رطوبت، فرایند خوردگی توسط یک اختلاف الکتریکی بین دو نقطه رانده می شود. این فرآیند می تواند با سرعت بسیار زیادی انجام شود.

An electric potential can develop between both large and small areas. Atmospheric pollutants, especially chlorides, can be deposited on the surface of bronze. Tiny "islands" of corrosion can form, rapidly eroding/converting away the bronze metal and resulting in tiny voids or pits in the surface of the bronze. Pits may begin small and increase in size due to the continued electrochemical action and deposition within the pits. This may continue as long as moisture is present.

 

پتانسیل الکتریکی می تواند بین مناطق بزرگ و کوچک ایجاد شود. آلاينده هاي اتمسفر، به خصوص کلريد ها، مي توانند روي سطح برنز ذخيره شوند. "جزایر" کوچک حاصل از فرایند  خوردگی می تواند تشکیل شود، به سرعت فرسایش / تبدیل فلز برنزی را به وجود می آورد و به ناحیه سطحی برنز منجر می شود. سایز چاله ها چاله ها ممکن است به دلیل ادامه فرایندهای  الکتروشیمیایی و رسوب درون چاله ها شروع به کوچک شدن یا بزرگ شدن بکنند. این پدیده ممکن است تا زمانی که رطوبت وجود داشته باشد ادامه یابد.

Pitting may be pinpoint or broad, as in patterns of deep etching created by differential erosion. (Also see: Bronze Disease)

 

پیتینگ ممکن است همانطور که در الگوهای اچینگ عمیق توسط فرسایش اختلافی ایجاد می شود در یک نقطه یا بصورت گسترده روی سطح. (همچنین ببینید: بیماری برنز)

Bird Droppings

Bird, or other animal, droppings may collect on the surface of bronze and (because of the acidic nature) may accelerate localized corrosion and deterioration. Droppings can also build up in sheltered areas, providing concentrations of damaging chemical agents of deterioration.

 

فضولات پرندگان

فضولات پرندگان یا حیوانات دیگر ممکن است بر روی سطح برنز جمع شوند و (به علت طبیعت اسیدی) ممکن است خوردگی و تخریب موضعی را تسریع کنند. این فضولات همچنین می توانند در ناحیه های محافظت شده ایجاد شوند و باعث ایجاد کنسانتره ای از مواد شیمیایی مضر شوند که فرایند تخریب را بدتر می کنند.

Galvanic Corrosion

Galvanic corrosion, also known as dissimilar metal corrosion, occurs when two dissimilar metals are brought into contact with one another. One of the metals will corrode, and the other will remain intact. As an example, if bronze is brought into contact with iron, the iron will frequently begin to corrode. Galvanic corrosion is caused by an electric potential between two dissimilar metals in the presence of water or moisture, where the water's electrolytes allow the flow of metallic ions from the more active metal, or the anode, to the more noble metal, or the cathode. The movement of these metallic ions represents a physical loss of metal from the metal being corroded. It can continue until the source metal is completely gone.

 

خوردگی گالوانیکی

خوردگی گالوانیکی که به عنوان خوردگی ناهمگونی فلز نیز نامیده می شود، هنگامی رخ می دهد که دو فلز متمایز به یکدیگر متصل می شوند. یکی از فلزات خورده می شود و دیگری باقی خواهد ماند. به عنوان مثال، اگر برنز در تماس با آهن قرار گیرد، آهن اغلب شروع به خوردن می کند. خوردگی گالوانیک بوسیله یک اختلاف پتانسیل الکتریکی بین دو فلز متفاوت در حضور آب یا رطوبت اتفاق می افتد، جایی که آب بعنوان الکترولیت به یونهای فلزی اجازه می دهد تا از سمت فلز فعال تر یا آند به سمت فلز نجیب یا کاتد جریان پیدا کنند. حرکت این یونهای فلزی نشان دهنده از دست رفتن فیزیکی فلز درحال خورده شدن است. این فرایند می تواند تا زمانی که کل فلز به طور کامل از بین برود ادامه یابد.

Below, thirteen construction metals are ranked according to their susceptibility to corrosion, from most to least susceptible, or from active to noble. This type of ordered list is called a Galvanic Series chart.

در زیر، سیزده فلز ساختاری بر اساس حساسیت آنها به خوردگی، از فعالترین فلز تا نجیبترین آنها در مقابل خوردگی لیست شده است. به این نوع فهرست سری گالوانیکی گفته می شود.

The rate of the transfer of iron from the passive to the active metal is determined by the difference in electrode potential between the two metals. Therefore, the farther apart two metals are in the list below, the more likely the active metal (higher on the list) is to corrode.

  1. Zinc
  2. Aluminum
  3. Galvanized streel
  4. Cast iron, mild steel
  5. Lead
  6. Tin
  7. Brass, bronze
  8. Copper
  9. Silver solder
  10. Stainless steel
  11. Silver
  12. Graphite
  13. Gold

 

میزان انتقال آهن از فلز پسیو  به فلز فعال توسط اختلاف پتانسیل الکترود بین دو فلز تعیین می شود. بنابراین، هرچه در لیست زیر دو فلز از هم دورتر باشند، بیشتر احتمال دارد که فلز فعال (فلزی که در قسمتهای بالاتر لیست است) خورده شود.

1. روی

2. آلومینیوم

3. ریخته گری گالوانیزه

4. چدن، فولاد متوسط

5. سرب

6. قلع

7. برنج، برنز

8. مس

9. نقره لحیم کاری

10. فولاد ضد زنگ

11. نقره

12. گرافیت

13. طلا

Galvanic corrosion typically occurs where dissimilar metals are used as connectors or parts of a building's armature. It can be stopped by replacing the more active metal with a more noble metal such as stainless steel. When two dissimilar metals must be in contact with one another, the risk of corrosion can be substantially reduced by applying a coating to both of the materials but especially to the noble metal, or applying a sacrificial metallic coating that is more active than both of the metals.

The relative mass or sizes of the two metals in contact will also determine the rate at which galvanic corrosion occurs. As an example, in a bronze plaque with iron bolts, the bolts would corrode rapidly, but an iron plaque with bronze or copper bolts would exhibit a much lower, almost negligible, amount of galvanic corrosion as a result of its contact with the bolts. Therefore, bolts and other fasteners should be made of more noble metals where possible.

 

خوردگی گالوانیک به طور معمول زمانی رخ می دهد که در آن فلزات غیر مشابه به عنوان اتصالات یا بخش هایی از آرمیچر استفاده می شوند. این فرایند می تواند توسط جایگزینی فلز فعال تر با یک فلز نجیب تر مانند فولاد ضد زنگ متوقف شود. هنگامی که دو فلز متمایز با یکدیگر در تماس باشند، خطر خوردگی را می توان با استفاده از پوشش به هر دو ماده، بویژه فلز نجیب، و یا استفاده از یک پوشش فلزی ضعیف که فعال تر از هر دو فلز است کاهش داد.

علاوه بر این، میزان خوردگی توسط جرم یا اندازه نسبی دو فلزی که در تماس باهم هستند نیز تعیین می شود. به عنوان مثال، در یک پلاک برنزی با پیچ و مهره های آهن، پیچ و مهره ها به سرعت خورده می شوند، اما یک پلاک آهن با پیچ و مهره های برنز یا مس مقدار تماس های گالوانیکی بسیار پایین تر و تقریبا ناچیز را در نتیجه تماس با پیچ ها نشان می دهد. بنابراین، حتی الامکان پیچ و مهره ها و دیگر اتصالات باید از فلزات نجیب تر ساخته شوند.

Erosion

Erosion or "wearing away" of metal from the surface may be due to natural or environmental factors, or due to man-induced factors such as excessive handling or rubbing. Erosion due to human contact is by far the most serious problem, but erosion can occur due to the abrasive action of wind-driven pollutants.

Natural erosion will be a slow process and one which is, therefore, difficult to detect. It will be most obvious on outdoor bronze or in exposed locations. Industrial settings and areas where there are higher concentrations of airborne particulates, which can act as abrasives, also offer the possibility for higher rates of erosion. Natural, wind-driven abrasion will be generally so slow that it will be most apparent when comparing different exposures/orientations of bronze which has been in service for long periods. The differential loss of detail between protected and exposed surfaces will begin to be apparent over many years. Examination for this differential weathering should be part of any inspection.

فرسایش

فرسایش یا "برداشته شدن پوشش" فلز از سطح ممکن است به علت عوامل طبیعی یا محیطی یا به علت عوامل انسانی مانند دستمالی کردن یا سابیدن بیش از حد باشد. فرسایش ناشی از تماس انسان، جدی ترین مسئله است، اما فرسایش می تواند به دلیل فعالیت سایشی آلاينده های تحت فشار باد نیز باشد.

فرسایش طبیعی یک روند آهسته است و بنابراین، کشف آن دشوار است. این امر درمورد سازه های برنزی که در فضای باز استفاده می شوند بسیار واضح خواهد بود. همچنین در مراکز صنعتی و مناطقی که در آنها غلظت بالای ذرات معلق در هوا وجود دارد که می توانند به عنوان عوامل ساینده عمل کنند، امکان افزایش میزان فرسایش وجود دارد. ساییدگی طبيعی، با باد معمولا به آرامی صورت می گیرد که در مقایسه با جهتهای مختلف وزش باد جهت هایی از پیکره برنزی که برای دوره های طولانی در جهت وزش باد هستند، بیشتر دیده می شود. از بین رفتن تفاوت جزئیات بین سطوح محافظت شده و سطوح در معرض آسیب در طول سال ها آشکار خواهد شد. بررسی برای این تفاوت فرسایش در اثر هوا باید بخشی از هر بازرسی باشد.

Mechanical Deterioration (Purely Physical Processes)

  1. Abrasion: Causes removal of the protective metal surface. Some metals such as zinc are relatively soft and therefore vulnerable to abrasion damage, especially in areas similar to roof valleys where the metal can be worn paper-thin.
  2. Fatigue: Failure of metal that has been repeatedly stressed beyond its elastic limit, due to failure to provide necessary allowances for thermal expansion and contraction caused by temperature differences.
  3. Creep: The permanent distortion of a soft metal which has been stretched due to its own weight. Thin areas of the metal will be among the first to fail. Can be found in lead sculptures which have inadequate or corroded internal armature.
  4. Heat: Usually in the form of fire, will cause many metals to become plastic, distort, and fail.
  5. Distortion: Permanent deformation or failure may occur when a metal is overloaded beyond its yield point because of increased live or dead loads, thermal stresses, or structural modifications altering a stress regime.

 

تخریب مکانیکی (فرآیندهای خالص فیزیکی)

1. سایش: باعث حذف سطح فلز محافظ می شود. بعضی از فلزات مانند روی، نسبتا نرم هستند و بنابراین نسبت به خسارات ناشی از سایش آسیب پذیر هستند ، به ویژه در مناطقی شبیه به پوشش شیارها که در آن فلز می تواند مانند یک ورق کاغذ نازک ساییده شود.

2. خستگی: شکست فلز در اثر قرار گرفتن مکرر تحت تنشی بیش از حد الاستیک خود، بدلیل عدم فرصت کافی برای رهایش تنش بعد از انبساط و انقباض های حرارتی ناشی از اختلاف دما.

3. خزش: تخریب دائمی فلز نرم که به دلیل وزن خود کشیده شود. اولین قسمتهایی که تحت آسیب قرار می گیرند نواحی نازک فلز هستند. این پدیده را در مجسمه های سربی که آرمیچر داخلی ناکافی یا خورده شده دارند می توان پیدا کرد.

4. گرما: معمولا به شکل آتش، باعث می شود بسیاری از فلزات  پلاستیکی، تخریب و یا نابود شوند.

5. تخریب: تغییر شکل یا شکست دائمی ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که فلز به دلیل افزایش بارها (فشارهای) زنده یا مرده، تنش های حرارتی یا بهبود ساختاری با تغییر اعمال تنش، تحت بارگذاری بیش از حد ظرفیت خود قرار بگیرد.

Connection Failure

  1. Chemical and mechanical processes can cause the breakdown or reduced effectiveness of structural metal fixings such as bolts, rivets, and pins. Stress failure is often a contributor to breakdown situations. Iron connections which are water traps are particularly susceptible.
  2. Most bronze corrosion can be characterized as "general" or "uniform" and "pitting", with occasional signs of selective attack. Galvanic corrosion appears mostly in connection with pins, bolts, and replacement parts in different metal. Erosion is apparent most often in bronzes in fountains. Stress corrosion is less apparent in bronze than in brass, but could be a factor in some cases in bronze sculptures.

شکست اتصال

1.      فرآیندهای شیمیایی و مکانیکی می توانند باعث تخریب یا کاهش اثربخشی سازه های فلزی مانند پیچ و مهره ها، پرچ ها و پین ها شوند. شکست تنش اغلب به وضعیت ناپایداری منجر میشود. بویژه اتصالات آهنی که تله آب هستند، بسیار حساس هستند.

2.      بیشتر خوردگی برنز بصورت "عمومی" و یا "یکنواخت" و "حفره دار شدن" و بعضا با نشانه هایی از حمله انتخابی شناخته می شود. خوردگی گالوانیک عمدتا در ارتباط با پین ها، پیچ ها و قطعات جایگزینی در فلزات مختلف ظاهر می شود. فرسایش اغلب در برنز در چشمه مشهود است. خوردگی تنش در برنز کمتر از برنج است، اما در بعضی موارد در مجسمه های برنز می تواند عامل دیگری باشد.

Reference

https://www.gsa.gov/real-estate/historic-preservation/historic-preservation-policy-tools/preservation-tools-resources/technical-documents?Form_Load=88354

Prepared by research and development unit of jalapardazan (JP)

October 2018

BY: M.J phd

تهیه شده در واحد پژوهش و گسترش جلاپردازان پرشیا JP)

مهر97

گرداوری و ترجمه: دکتر م.ج

آبکاری رودیم

هرچند چندین الکترولیت متفاوت جهت حمام آبکاری رودیم پیشنهاد شده است اما تنها چند فرمول توانستند راه خود را به سوی تجاری شدن بیابند که برخی از آنها عبارتند از: (1) حمام های فسفاتی که مناسب پوشش های بسیار سفید با قابلیت انعکاسی هستند (2) حمام های سولفاتی که عموما مناسب صنعت جواهر سازی هستند و (3) حمام مخلوط فسفاتی و سولفاتی که عموما کاربرد تزئینی دارند.

آبکاری تزئینی

صنایع مرتبط با جواهرسازی و ظروف نقره یکی از عمده ترین مصرف کنندگان آبکاری رودیوم تا همین اواخر بودند. درست است که هردو حمام فسفاتی و سولفاتی به یک پوشش سفید براق منتهی می شوند اما حمام فسفاتی برای جواهرات با لحیم نرم، بویژه پیش از نشاندن نیکل براق توصیه می شود. نیکل سرد عموما قادر به پوشاندن جوش نرم نیست، و از این رو الکترولیت اسیدی میتواند ناحیه لحیم شده را مورد حمله قرار داده و بخشی از لحیم را درخود حل کند. حضور سرب در حمام رودیم باعث ضعیف شدن، تیرگی و تخریب پوشش تزئینی سفید آبکاری شده می شود. با توجه به اینکه فسفریک اسید در مقایسه با سولفوریک اسید کمتر به محل جوش حمله می کند، لذا جهت آبکاری در موارد یاد شده ارجح می باشد. بدلیل عملکرد حمام های سولفاتی در غلظتهای پایین تر رودیم، لذا بعد از وارد شدن نیکل براق، اکثر صنایع به سمت حمام های سولفاتی روی آوردند. محلول های سولفات-فسفات از این جهت که پوشش نهایی حاصل از آنها کمی سفیدتر یا براق تر است مورد توجه هستند. پوشش آبکاری شده رودیم معمولی بر روی قطعه یا جواهر عموما 0.05 تا 0.13 میکرون ضخامت دارد و در مدت 20 ثانیه تا یک دقیقه در ولتاژ حدود 6 ولت در حمامی با فرمولاسیون زیر حاصل می شود.....

 

برای خواندن ادامه مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:

http://yon.ir/9UE7h

 

banner agahi2

 

 

مقایسه پوشش های تبدیلی کروماته بر پایه کروم 3 و کروم 6

مقایسه پوشش تبدیلی کروماته 3 و 6

استفاده از کروم شش ظرفیتی برای پوشش های تبدیلی، نشان دهنده یک تاریخچه طولانی و موفق در پوشش های مقاوم در برابر خوردگی است که در اوایل دهه 1930 آغاز شده است. تاریخچه استفاده از پوشش های تبدیلی کروم 3 به سال 1951 بر میگردد.

چهارشنبه, 06 تیر 1397 ساعت 10:12

فرآیند پوشش فسفاته آهن

اولین سوال شما ممکن است بپرسید "چرا فسفات؟" سه دلیل عمده وجود دارد که چرا فسفاته می تواند برای آبکاری مفید باشد:

1. یک پوشش بی اثر پایدار روی سطح فلز ایجاد میکند

2. یک چسبندگی عالی برای لایه رنگ ایجاد میکند

3. گسترش خوردگی را از یک ناحیه آسیب دیده منع میکند

مواد شیمیایی فسفات، یک محلول اسیدی ضعیف حاوی شتاب دهنده ها و سورفکتانت ها هستند. آنها می توانند در طیف وسیعی از دما و pH اعمال شوند. وزن پوشش فسفات می تواند از 15 میلی گرم در هر فوت مربع تا 100 میلی گرم در هر فوت مربع، بسته به فرایند مورد استفاده، باشد.

انتخاب فرآیند فسفاته کاری برای موارد استفاده خاص بر اساس ملاحظات زیر است:

1 نوع فلزات یا پلاستیک هایی که تهیه می شوند، فولاد نورد سرد، فولاد با نورد گرم یا آلومینیوم است.

2. الزامات تمیزکاری: نوع روغن یا کثیفی و مقادیر موجود در سطح.

 

 

مرجع: شرکت جلاپردازان پرشیا

برای مطالعه ادامه مطلب در سایت نویسنده لطفا کلیک کنید.

 

 

banner agahi2

 

بابیت چیست؟

 بابیت که به عنوان بابیت فلزی و یا فلز حامل نیز شناخته شده است  یکی از چندین آلیاژی است که برای سطح بلبرینگ استفاده می شود. آلیاژ بابیت اصلی در سال 1839 توسط ایساک بابیت در ماساچوست، ایالات متحده اختراع شد. او یکی از دستورالعمل های آلیاژ خود را افشا کرد اما سایر دستورالعمل هایش را به عنوان اسرار تجاری نگه داشت.

خواص آلیاژهای بابیت

بابیت پایه قلع معمولا شامل مس و آنتیموان است که ترکیب آن ، هر چند نه لزوما نسبت دقیق آن، مشابه آلیاژ اصلی اسحاق بابیت است.

این آلیاژ،  سختی خوبی دارد که به آن، توان حمل بار بسیار عالی می دهد. در صورت نبود روانکاری مناسب، مقاومت اصطکاک کم، سایش کم، خواص کاربری خوب  و واکنش سریعی را از خود نشان می دهند. این آلیاژ مقاومت خوبی در برابر خوردگی از خود نشان میدهد ،به راحتی قالب گیری شده و خواص مکانیکی خود را در دمای بالا حفظ میکند. بابیت پایه سرب معمولی حاوی آنتیموان و قلع است که به شدت قدرت و سختی سرب را افزایش می دهد.  

خواص آلیاژهای بر پایه سرب با افزودن آنتیموان تا حداکثر 18٪ بهبود پیدا می کند. افزودن بیش از این مقدار باعث شکنندگی ساختار خواهد بود. افزودن قلع به سرب و آنتیموان خواص مکانیکی و ریخته گری را بهبود می بخشد. .............

 

برای خواندن ادامه مطلب به سایت نویسنده مقالع مراجعه نمایید.

 

banner agahi2

صفحه10 از40

 

منوی سایت