روز 10 مهر ماه سال 1356در نشریه اشپیگل خبر یافتن رتیون اشکانی که به روش ابکاری پوشش داده شده بود درج گردید
دوم اکتبر 1978
روز 10 مهر 1357
لینک خبر در نشریه اشپیگل
http://www.spiegel.de/spiegel/print/d-40605705.html
ARCHÄOLOGIEKnisternde Funken
DER SPIEGEL 40/1978
Alle Rechte vorbehalten
Vervielfältigung nur mit Genehmigung der SPIEGEL-Verlag Rudolf Augstein GmbH & Co. KG.
Dieser Artikel ist ausschließlich für den privaten Gebrauch bestimmt. Sie dürfen diesen Artikel jedoch gerne verlinken.
Unter http://www.spiegelgruppe-nachdrucke.de können Sie einzelne Artikel für Nachdruck bzw. digitale Publikation lizenzieren
Crackling sparks
Have the Parthians, whose horsemen once ruled the Orient, already known electricity?
The inconspicuous jug is held in the Iraqi National Museum of Baghdad as an "apparatus". For the oval, well-tensioned, unglazed clay pot - about two thousand years old - removed a strange technical appearance.
Archaeologists had discovered this vessel in 1936 at a mysterious place from the Parthian era. During the excavation of the ruins of Chujut Rahuah near Baghdad, the relics of a house lay outside the settlement; close by, there were three clay bowls with spells.
The jug contained a copper cylinder, glued to the opening with earth pitch. And in the copper sleeve was a completely corroded iron rod, which also had yellowish oxide traces at the protruding end, and was apparently once covered with lead.
Since then, the researchers have been investigating whether the Parthians. which have entered into the history as chief cavaliers, were to be regarded as scientific pioneers. The "apparatus", when filled with a weak acid, is like a modern electric battery.
The 200,000 visitors, who from the end of June to the end of September, were given 200 loans from the Baghdad Museum in the Hildesheimer Mesopotamien-show, stood before this puzzle. "Sumer, Assur, Babylon" were astonished.
In addition to the strange original foundations, a replica was erected in a wall display case; at the push of a button anyone who is curious could prove that such an arrangement of metals in ceramic, separated by insulating pitch, actually produces half-volts of current with the addition of five per cent. And the exhibition catalog even evoked "the imagination and imagination" of the primeval utopian Erich von Daniken.
So are the Parthians, for five centuries before and after the birth of Christ, the rulers of the Orient, at night by the appearance of earthen flashlights? Or was the wizard of Chujut Rabuah holding consultations, in which he drove his fellow citizens Zipperlein or depression with a forerunner of medical irradiation equipment?
The Hildesheimer Museumdirektor Dr. Arne Eggebrecht considers that the use of electricity can not be doubted so early in human history.
The first knowledge of electrical phenomena had long before the industrial era the teachers of the West. the Greeks of antiquity: They found that Bernstein, whom they called "electron", gained magical attraction by rubbing, and, in the dark, they cracked crackling sparks.
However, the discovery that electric current can flow has so far been attributed to the Italian anatomist Luigi Galvani. In the eighteenth century the frog's legs, separated from metal plates, were twitched.
Dr. Eggebrecht, who now assigns priority to the parthans, does not even shy away from the tales of a thousand-and-one night. Like Aladdin's miracle lamp, the Parthian battery had produced treasures, so that objects made of nonferrous metals were gilded.
With this theory, the antiquarian scientist is in good company. Years ago the American engineer and technology historian Sprague de Camp had declared that galvanic gilding had been the "only possible use" of the pot from Chujut Rabuah.
Crafted routine use is indeed close. For similar vessels were later found in the same old ruins of Seleukia on the Tigris and the Parthen capital Ctesiphon.
The people to whom this achievement must possibly be attributed, among the peoples of today's Iran and Iraq, late-arrived new riches.
The royal grandeur of Ur has long since been forgotten, many of the monumental temples have been destroyed, the empire of Alexander the Great divided again, when an Indo-European people from the northern steppes advanced to the Caspian Sea. These peers, henceforth called Parthians, founded one of the most enduring empires in the ancient Orient.
In the centuries around the turn of the century they dominated the region from the Euphrates to the Indus. They were the only ones to defend themselves against the expansion of the world power of the world: by skillful use of light and heavily armored cavalry, they destroyed the army of the Romans, led by Crassus, at Carrhae.
The Parthians gained influence and wealth mainly by controlling most of the routes of the famous Silk Road. It is only recently that the cultural achievements of the formerly "hellenized barbarians" are recognized.
So they used in architecture. where otherwise mud bricks were only layered, for example, for the city of Hatra in northern Iraq. Center of the facility is a temple m
متن زیر از کتاب باتری اشکانیان جناب پروفسور کنعانی استخراج گردیده است
«تاریخچه ی کشف باتری اشکانی»
اولین نشانهی چگونگی تولید الکتریسیته در سال 2-1791 را به دانشنمند ایتالیایی، «لوئیجی گالوانی» نسبت میدهند. گالوانی با یک مشاهدهی معمولی، ولی کاملاً اتفاقی به پدیدهی «الکتریسیتهی در جریان» درمقابل «الکتریستهی ساکن»، دسترسی یافت.
هموطن وی «الکساندر ولتا»، دستگاهی براساس مشاهدات اتفاقی گالوانی، اختراع نمود که اولین باتری الکتریکی که بهنام او ثبت گردید، «پیل ولتا نیک» و یا «پیل ولتا» لقب گرفت و به عنوان منبع ثابت الکتریسیته، کارایی داشت.
گالوانی و ولتا فقط مجدداً کشف کردند
در کلیه کتب مرتبط با تاریخ علوم، تا سال 1938 باتری الکتریکی را صرفاً اختراع ولتا در سال 1800 تلقی میکنند. کشف یک ظرف کوچک در نزدیکی بغداد درسال 1936، این احتمال را قوت بخشید که ولتا کاشف باتری نبوده و صرفاً آن را مجدداً کشف کرده است. استخراج این ظرف بههمراه سایر یافتههای باستانی موجب شد تا ویلهلم کونیک (Wilhelm Konig) فرضیهی جسورانهای را که درسال 1938 باعنوان «پیل گالوانیک» کشف شده، ارائه نماید.
یکی از بزرگترین و گسترده ترین امپراطوریهای تمام دوران که به ایران قدیم و کشورهای همسایه سلطنت کردند، توسط یک قوم ایرانی به نام اشکانیان در 250 سال قبل از میلاد تا 250 سال بعداز میلاد بنیانگذاری گردیـد. آنها خود را دارای تمدنـی با فرهنگ غنی و ثروت عظیـم دراین امپراطـوری وسیع میدانسته اند. شواهد و مستندات بیشماری مانند: مسکوکات، ظروف نوشیدنی شاخ گونه و ظروف سفالی که تاکنون کشف شده اند دلالت بر تمدن عظیم اشکانیان دارد.
اکتشافات باستانی توسط گروههای مختلف در شهر تیسفون در سالهای 1930 و 1936 منجربه کشف اشیای شگفت انگیزی مانند ظروف گلی (سفالی)، استوانه ای مسی و میله های آهنی گردید که تا سال 2003 (موسوم به جنگ خلیج فارس در عراق) در تملک موزه ی ملی عراق در بغداد بود.
درسال 1936، تعدادی اشیای خاص مانند یک ظرف سفالی، با ارتفاع 14 و عرض 8 سانتیمتر، یک استوانهی مسی و یک میله ی آهنی باریک در منطقه ی خیوت ربوعه(Khujt Rabboua) در نزدیکی شهر تیسفون کشف گردید. از آنجایی که این محدوده، یک منطقه ی مسکونی اشکانی محسوب گردید، یافته های باستانی را متعلق به دوران امپراطوری اشکانیان میدانستند.
دریچه ی تنگ توخالی سفالی، توسط درپوشی از جنس آسفالت پوشیده شده بود و استوانهای که از جنس ورق مس نورد شده به شکل لوله درآمده بود، در پایین به یک دیسک مسی متصل و توسط آسفالت در مکان خود محکم میشود. میله ی آهنی کاملا زنگ زده بود.
کاربرد واقعی اشیای کشف شده در منطقهی خیوت ربوعه، کاملاً ناشناخته بود. باستانشناس اطریشی به نام ویلهلم کونیگ (Wilhelm konig) اولین شخصی بود که این اشیا را مورد بررسی قرار داد. او معتقد بود که آنها اجزای یک باتری الکتریکی هستند و سپس چنین استنتاج نمود که اگر تعدادی از آنها به هم متصل شوند، زرگران اشکانی توان تولید الکتریسیته ی کافی برای آبکاری لایه های طلا برروی اشیای فلزی را دراختیار داشتند. این آبکاری به منظور ارتقای کیفی و افزایش بهای آنها انجام میشده است.
*کشف و تبدیل باتری جهت تولید ولتاژ توسط ایرانیان
هنگامی که مدلی از این «باتری»، (از این پس به نام «باتری اشکانی» و یا «باتری بغداد» نامیده خواهدشد) توسط سولفات مس، سرکه و یا حتی آب گریپ فروت ترش به عنوان محلول الکترولیت پر گردید، مشاهده شد که این مجموعه میتواند ولتاژ تولید نماید. براساس مشاهدات این آزمون، تنوع نظرات مطرح گردید. بهعنوان مثال، هسته ی خردشده ی بادام تلخ و یا آلبالو، کمی مایع خمیر، آب، حرارت و گرد طلا میتوانستند تا محلول سیانید طلا برای آبکاری طلا توسط این باتری را تولید نمایند.
البته، کلیه ی دانشمندان با کاربرد این یافته ی باستانی بهعنوان یک منبع تغذیه که زرگران اشکانی برای آبکاری طلا از آن استفاده میکردند، موافق نبودند. برخی از آنها اعتقاد داشته و دارند که احتمالاً این «باتری» یک منبع آماده ی الکتریکی و یا وسیله ای مشابه با آن برای دادن «شوک الکتریکی» به بیماران بوده است. کاربردهای دیگری مانند استفاده ی ظرف سفالی و محتوی آن برای آیینهای مذهبی نیز مطرح شده است. بدین ترتیب که اینگونه متون که برروی مواد عالی درج میگردیده، درون اینگونه ظروف نگهداری میشده است.
پس از کشف این یافته های باستانی، در شصت سال اخیر، دانشمندان زیادی از سراسر دنیا تحقیقات حجیم و گستردهای بر روی انواع مدلهای شبیه سازی شده از آن را، جهت تأئید و یا رد فرضیه ی کونیگ انجام دادهاند.
در 14 جون تابستان سال 1936 و در هنگام عملیات خاکبرداری که در منطقهی خیوت ربوعه در مجاورت تیسفون انجام گرفت، یک مکان باستانی جدید کشف شد. عملیات اجرایی در حال انجام بود که ناگهان اتفاق غیرمترقبهای رخ داد، بدین ترتیب که اشیای عجیب و غریب ناشناخته همراه با خاکبرداری استخراج شدند. باستانشناسان در برخوردهای اولیه تصور نمودند که اشیای بدست آمده کلاملاً عادی هستند و به این یافتهها اهمیت چندانی ندادند ولی سریعاً متوجه شدند که درحال حفاری یک مکان خاص و استخراج اشیای مهم با کاربردهای نامعلومی هستند.
محققی بنام ال ـ هایک (a.Al-Haik) در گزارش مبسوط خود تحت عنوان «سلول گالوانیک ربوعه» درمورد این کشف چنین گزارش میدهد:
«مکان موردنظر توسط گروه باستانشناسی مورد بررسی قرار گرفت و آشکار گردید که این یک منطقهی مسکونی بسیار مهم متعلق به دوران اشکانیان 226 ق.م ـ 248 ب.م است و از دیدگاه باستانشناسی بسیار حائز اهمیت میباشد.کارشناسان به سرعت به حفاریهای خود ادامه دادند. دراین حفاریها 613 شیء باستانی طبقهبندی گردید که ماهیتهای مختلفی مانند تابوت سنگی منقوش، بقایای استخوان، ظروف سفالی و شیشهای، مهره، اشیای سنگی منقوش با ویژگیهای فرهنگی، اشیای فلزی، مجسمههای سفالی و... داشتند. یک مجموعهی متشکل از تنگ سفالی بیضی شکل (9×18 سانتیمتر) با گلوگاهی دندانهدار حاوی استوانهی مسی با کف بسته، میلهی آهنی و مقادیری خردههای قیرگونه که در سطح F.IV(6) کشف شده بـود، از دیدگاه علمی برجستهترین شیء حفاری شده بود. این مجموعه اکنـون در موزهی بغداد با شمارهی IM.29209-29211 نگاهداری میشود.
کونیک یک نقشهی دستی از منطقهی موردبحث را در کتاب خود آورده است. دراین نقشه که در شکل 4 نمایان است، میتوان مکان حفاری خیوت ربوعه را درنزدیکی پایتخت اشکانیان بنام تیسفون مشاهده نمود.
کونیک درآن هنگام مسئول آزمایشگاه موزهی بغداد بود و به قول وی این «مجموعهی غریب و شگفتانگیز» حفاری شده را مورد مطالعهی دقیق قرار میداد. او مشاهدات خود را در یک مقاله تحت عنوان «سلول گالوانیک از دوران اشکانی» در شمارهی نخست ماه ژانویه 1938 در مجلهی آلمانی بنام "Forschungen und Fortschritte" (تحقیق و توسعه) منتشر کرد. همین مقاله در تاریخ 16 ژانویه سال 1938 مجدداً در مجلهی "Deutsche Bergwerk Zeitung" (مجلهی آلمانی معدن) به چاپ رسید دراین مقاله کونیک تصویری از اشیای یافته شده، را با جزئیات کامل ارائه نمود.
«در حفاریهایی که توسط کارشناسان موزهی عراق در منطقه ی خیوت ربوعه، جنوب شرقی بغداد در مسیر خط آهن به کرکوک، در تابستان 1936 انجام شد، اشیایی با ماهیت و کاربردهای ناشناختهای پیدا شدند. محل کشف این یافتهها، در بقایا و ویرانههای مسکونی متعلق به دوران اشکانیان تشخیص داده شد. این اشیاء متشکل از یک تنگ سفالی، استوانهای از جنس ورق مسی و یک میلهی آهنی است. تنگ اصلی به صورت بیضی شکل ایستاده از سفال سفید متمایل به رنگ زرد پخته شده یا مقطعی صاف، جهت استقرار آن (ارتفاع 14 سانتیمتر، بزرگترین قطر 8 سانتیمتر) میباشد. گلوگاه تنگ عمداً بریده شده و بقایای خرده آسفالت درآن مشاهده شـد. قطر دهانـه معـادل 33 میلیمتـر میباشد. استوانهی ساخته شـده از ورق مـس (ارتفاع 98 میلیمتر، قطر 26 میلیمتر) درون تنگ جاسازی شدهاست. این استوانهی مسی در بخش انتهایی توسط یک استوانهی مسی دیگر مسدود شده است و در برخی مناطق با برگردان کردن لبه های این ورق به دیوارهی استوانه متصل است.
دربارهی این مجموعه، کونیگ در کتاب خود که دوسال بعد، درسال 1940 به چاپ رسید، مجدداً جزئیات بیشتری از این کشف بزرگ را گزارش کرد. متن زیر که برگرفته از این کتاب است، چنین ادامه میدهد:
«براساس قانون، این کشف مهم به ادارهی باستانشناسی گزارش گردید. گروهی از طرف موزه مأمور شدند و سرانجام تیم حفاری مأموریت رسیدگی و پس از طی مراحل مختلف، بدست می رسید. یک ظرف که بیشتر شباهت به یک گلدان داشت و از جنس سفال به رنگ زرد روشن، که گلوگاه آن برداشته شده بود و یک استوانهی مسی که توسط آسفالت درون آن نگاهداری میشد، بیشتر از سایرین جلب توجه مینمود. ارتفاع گلدان 15 سانتیمتر، لولهی استوانهای شکل ساخته شده از ورق مس که از یک طرف توسط یک ورق مسی به قطر 26 میلیمتر و با ارتفاعی معادل 9 سانتیمتر، مشاهده میشد. درون استوانهی مسی و در بالای آن، یک میلهی آهنی که کاملاً اکسید شده و توسط یک لایه آسفالت در محل خود جاسازی شده بود نیز، قابل مشاهده بود. میلهی آهنی به مقدار 1 سانتیمتر از سطح لایه آسفالت نگهدارنده بیرون آمده بود که دراین قسمت دارای یک پوشش کامل به رنگ زرد ـ خاکستری با ظاهری شبیه سرب بود. این میله در بخش تحتانی به استوان متصل نشده، بلکه توسط یک لایهنازک 3 میلیمتری از جنس قیر از کف ظرف فاصله داشت.
تنگهای یافته شده دراین مناطق بدون نظم خاصی مشاهده شدند. همگی آنها درحالی کشف شدند که در اطراف یک سازهی مکعب مستطیل شکل، ساخته شده از آجرهای خشک شده توسط خورشید قرار داشتند. این سازه به صورت کاملاً جداگانه و در بالای خاکریزهایی که بدون شک متعلق به اولین دورهی اشکانی بودند قرار داشتند. این اشیاء هیچ ارتباطی با کفن و دفن مردگان ندارند.
در سالهای 32-1931 گروههای مختلفی از بخش اسلامی موزهی ملی برلین و موزهی هنرهای بینالنهرین، در نیویورک، به سرپرستی پروفسور کونل (E.Kuhnel)، شش عدد تنگ بدون لعاب که هریک دارای لولههای فلزی و میخهای آهنی بودند نیز بهدست آمده است.
کونیک مأیوس و عاجز از یافتن کاربرد واقعی یافتههای باستانی، شخصاً اقدام به تحقیقات نمود و در اولین مرحله، اجزای ظروف حفاری شده را براساس یک سیستم منطقی مرتب کرد. محصول چنین تفکری، رسیدن به مجموعهای شبیه یک سلول گالوانیک بود. نقشهی دستی که او در مقالهی 1938 ارائه کرده بود. در شکل 7 نشان داده شده است. دراین مدل، میلهی آهنی، درون استوانهی مسی و هر دوی این اجزا، درون یک ظرف سفالی مشاهده میشوند.
براساس این مدل نمادین، استوانهی مسی در مرکز ظرف سفالی، میلهی آهنی هم مرکز با ظرف و از درون سوراخ موجود در آسفالت، در مرکز استوانه و هممحور با آن، قرار داده شده است. در بخش فوقانی، میلهی آهنی از سطح لایهی آسفالت بیرون آمده و در بخش تحتانی، نوک آن توسط یک لایه قیرگونه از کف مانع تماس آن میشود.
به علت تشابه فوقالعاده زیاد ظاهری این مجموعه با باتریهای خشک مدرن، کونیگ این وسیله را که در خیوت ربوعه کشف شده بود، با کارایی مشابهای با یک «سلول گالوانیک» یا «باتری» تصور نمود. بدین ترتیب، کونیگ اولین محققی بود که کاربرد واقعی این مجموعه را پیشنهاد کرد.
وی اعتقاد داشت که این مجموع توسط زرگران دوران اشکانی جهت تولید برق استفاده میشده است و مردمان آن دوران توان علمی استفاده از آرا دارا بودند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه شود به کتاب پیل اشکانیان
http://www.platinghome.com/bookes/other-books-related/1291/ashkani-cell